به مناسبت چهلمین روز به خاک سپاری شهدای گمنام

ارسال در ایثار و شهادت

افتاده ایم ملتمسانه به جان خاک
تا بشنویم خاطره ای از زبان خاک

از آسمان عشق خبر اینچنین رسید :
ده ها ستاره اند که در کهکشان خاک –

تایبیده اند و شور به افلاک داده اند
هرچند جسم خاکی شان شد از آن خاک

آباد باد شهر من از بازگشتنت
ای گنج سالخورده ی پنهان میان خاک

«دستت» بهانه ای است که افشاگری کند
از «بند» «بند» یک سند محرمانه خاک

ماهی سرخ ! موقع بوسیدن تنت
حق داشته است آب بیفتد دهان خاک

جان داده است جسم تو چون خاک مرده را
سوگند میخوریم از این پس به جان خاک –

با مرگ ایستاده ی تان شاعری کنیم
شاید که شاهنامه شد این داستان آب

Â