اهالی تظاهر
چنانچه شیخ عبدا... انصاری از مشاهیر عرفا درباره آنها می گوید:
اکنون جمعی که پیدا شده اند ایشان را رنگی و ننگی بیش نیست، خانه و نامی، دانه و دامی، شمعی و قندیلی زرقی و زنبیلی، سرایی و دکانی، سفره و سماعی، حجره و اجتماعی، صومعه و خانقاهی، ایوانی و بارگاهی، قومی بی تهجدی (نماز شب نخوان)، گروهی بی تشهدی، بعضی چون صوف پوشیده(شکل ظاهر آنها مثل صوفی ها)، گروهی موی تراشیده و ساخته از برای آوازه (جلب توجه دیگران)، آستین مثال دروازه، آستین کوتاه (مشخص لباس خرقه) چون اهل راز کرده، و دست به مال مردم دراز کرده، روز تا به شب کرامات گفته و شب تا به روز به غفلت خفته، از سوز سر به نام قانع، و از دین و دل با ایشان هزار مانع، کلمات همه از مشاهده (یعنی سطحی و تقلیدی)، فرسنگها گریخته از مجاهده به صورت شمع عشاقند و به سیرت جمعی فسا قند. اندیشه ایشان انباشتن شکم و پیشینه ایشان بگذاشتن حکم.
جاهلی چند از پی رنگی شده صوف پوش شیوه و شنگی شده
هر یکی از ظاهرش معمور لیک باطنش ویران و دل سنگی شده
خواب و خور را کرده عادت همچو گاو وزره طاعت خر لنگی شده
مرد باید رد ریاضت روز و شب استخوان و پوست چون چنگی شده