ميزگرد تخصصي آسيب شناسي شعر خميني شهر
جایگاه شعر خميني شهر بر کسی پوشیده نیست، کسب رتبه های متعدد در جشنواره های معتبر ملی موجب شده تا همواره شعر شاعران خمینی شهر در کل ایران شناخته شده باشد. بر همین اساس فرصت با دعوت از فعالان اين عرصه تصمیم گرفت از طريق آسيب شناسي شعر شاعران خميني شهر، به بايدها و نبايدهاي لازم در اين زمينه بپردازدجایگاه شعر خميني شهر بر کسی پوشیده نیست، کسب رتبه های متعدد در جشنواره های معتبر ملی موجب شده تا همواره شعر شاعران خمینی شهر در کل ایران شناخته شده باشد. بر همین اساس فرصت با دعوت از فعالان اين عرصه تصمیم گرفت از طريق آسيب شناسي شعر شاعران خميني شهر، به بايدها و نبايدهاي لازم در اين زمينه بپردازد و فراز و فرودهای احتمالي اين هنر را بررسي كند. ضمن تشكر از دوستانی كه ما را همراهي كردند و در عصر جمعه اي به ميزگرد آمدند و همچنين تشكر! از آن هايي كه عليرغم ادعايشان، ما را سركار گذاشتند و با وجود قبول دعوت، موقع جلسه حتي تلفن ها را خاموش كردند كه امثال اين رفتارها در هر كاري سبب زيرسوال رفتن خيلي مسائل مي شود.
حدادیان: روند شعر از دهه 50 تاکنون رو به رشد بوده است
"آیا روند شعر به صورت اعم و شعر خمینی شهر به صورت اخص در دهه های اخیر صعودی بوده یا نزولی؟ " این نخستین سوالی است که در این میزگرد مطرح شد. فتح ا.. حداديان (صبور) مسوول انجمن شعر سروش –انجمنی که بیش از 40 سال قدمت دارد- این سیر را صعودی می داند و می گوید: «روند شعر از دهه 50 به اين طرف هر سال رو به رشد بوده است و نه تنها افتي به چشم نمي خورد بلکه خيزهاي بلند و در حد قابل قبولي مخصوصا از لحاظ کیفی داشته است.» وي نشانه های این رشد را اینطور بازگو مي کند: "هر ساله از بين ده ها نفري كه در اين انجمن شركت مي كرده اند چند نفر شاخص به جمع اضافه شده اند. بنا به گفته ي بسياري از صاحب نظران كه از بيرون به شعر ما نگاه مي كنند شعر ما به عنوان شعر برتر در حال خيز است اگرچه خيلي از دوستان پركارمان تقريبا در حالت كم كاري به لحاظ كمي و نه كيفي و در حالت درجازدن هستند اما به لحاظ نفْس خود هنر رو به رو شديم و اين چيزي نيست كه بخواهيم با تعارف و اغراق و .. مطرح كنيم ."
نیکنام: به ندرت اتفاق مي افتد كه شعر شاعري آدم را ميخكوب كند
نيكنام از شاعران جوان و مطرح کشور است. او اما شعر شاعران خمینی شهری را صعودی نمی داند بلکه در حال ايستايي و كم رنگ شدن توصیف می کند و علت آن را "ایستایی جامعه" می داند: "اين ايستايي همه جا هست. در حال حاضر خيلي به ندرت اتفاق مي افتد كه شعر شاعري آدم را ميخكوب كند و يا شاعری کاری درخور ارائه داده باشد. علتش هم این است که اجتماعي ترين محصول فرهنگي ما شعر است و خيلي به اجتماع وابسته است، وقتي اجتماع در اين زمينه ايستا باشد بر روی شعر هم تاثير مي گذارد."
ايران نژاد: پشتوانه ي شعر امروز، دانش نيست
حميدرضا ايران نژاد نویسنده کتاب "فرهنگ شاعران پارسی گوی" هم معتقد است شعر دچار یک نوع ایستایی و رکود شده است، وی یکی از علل آن را "پایین آمدن" سطح مطالعات شاعران می داند و می گوید: "پايين آمدن سطح مطالعات شاعران در دوره جديد موجب این ايستايي و حركت كم شتاب شعر شهر است." وی ادامه می دهد: " قبلا در انجمن های شعر اين جمله را نمي شنيدي كه "من اين جور بيشتر مي پسندم" ولي حالا این روحيه نقدناپذيري خیلی به چشم می خورد و این آفت انجمن های شعر امروزیست، شاعران نقدها و نظرات كارشناسانه را قبول نمي كنند و این در حالی است که شعرها در بیشتر مواقع از ویرایش لازم برخوردار نیست. یک زمانی در انجمن سروش به عنوان يك انجمن مادر روحيه نقدپذيري فوق العاده بالا بود و جوان ها نقد صحيح را به رسم ادب از پيشكوست ها قبول مي كردند و همین شد كه نسل ماندگاري از شاعران به وجود آمد، نسلي كه پايه گذاران كنگره بودند و دغدغه شعر داشتند. كپي برداري آن زمان كم رنگ تر بود اما به عقيده من بچه هاي امروزي ديوان شعراي معاصر و قديم را كم مي خوانند. چرا امروز اگر ديوان شاعري را مي خوانيم هدفمان این باشد كه به طريقي مضامين و واژه ها را تغيير بدهيم و شعري تازه بگوييم؟ مشخص است که اين شعر چه شعري مي شود. به هر حال نسل جديد و حتي قديم بايد مطالعه داشته باشند و آثاری را نیز که در زمینه نقد شعر است، بخوانند."
از نظر وي مشكل اين است كه پشتوانه شعر امروز، دانش نيست و نوعی راحت طلبي در بين شاعران به چشم مي خورد به طوري كه براي تشکیل جلسات و برپا نگه داشتن آن صبوري به خرج نمي دهند به همين دليل كارگاه ها و انجمن های تخصصي شعر در هر رشته اي نداريم در صورتی که شاعر در همين جلسات به ايرادات کارش پی می برد و می فهمد که يا بايد اصلاحش كند و يا آن را دور بياندازد تا راه براي ورود انديشه هاي عالي تر به ذهنش باز شود.
ايران نژاد
شعر خميني شهر را به خصوص از نظر ارتباط شاعران با هم خوب ارزیابی می کند و معتقد است در شهرهاي ديگر شكافي بين شاعران هست كه در بین شاعران شهر ما ديده نمي شود. شاعران خمینی شهر به جز روابط داخل انجمن در بيرون انجمن هم با هم هستند و اين "با هم بودن" كمك خوبي به رشد شعر شهرمان می کند. اختلافات و فاصله هاي نسلي كه معمولا همه جا آفت است در شهر ما نه اینکه اصلا نباشد ولی خيلي كم رنگ است."
تعارفات فضای مجازی
ليلا پيماني از شاعران شهر "فضای مجازی" را يكي از آفت هاي شعر می داند و می گوید: "در اين فضا بدون توجه به اصول شعر و تنها با تعريفات معمول سطح شعرها در حالت ايستايي مي ماند و رشد نمي كند كه البته پربيراه هم نيست و شايد يكي از دلايل فرعي ركود شعر همين باشد كه شاعران حضور در این فضا را به شرکت در محافل واقعي و در خدمت بزرگان شعر ترجیح می دهند و با ارائه شعرشان در فضاي مجازي و مواجه شدن با تعارفاتي كه مرسوم شده است، احساس پختگي و كاربلدي کرده و از دريافت نقطه نظراتي كه اصولا سبب سازندگي و قوت شعرشان مي شود، محروم مي مانند."
شعر آیینی به چه سمتی می رود؟
شفيعي از اعضای كانون مداحان و شاعران و از ديگر مدعوين ميزگرد، معتقد است: "شاعران غالبا از یک افسردگي خاصي شکایت دارند و به گفته خودشان مدت هاست موفق به سرودن شعر نشده اند. این شاعر آیینی با اشاره به فراگیری این مشکل میان شاعران می گوید: "كي شعر تر انگيزد خاطر كه حزين باشد." حالا بايد ديد چه راهكار و تجربه اي مي شود ارائه داد تا ذوق شاعر را با نشاط كرد."
وی افزود: "هر شعري شرایط تبدیل شدن به مداحی را ندارد. مداح كاربلد و شعرشناس، شعرهاي خوب را انتخاب مي كند. يك سري شاعر در شهر داريم كه نياز مداح را مي شناسند چون شعر مداح بايد يك ويژگي هاي مخصوص به خودش را داشته باشد. شعري كه عامه مردم با آن ارتباط برقرار كنند و از شايستگي هايي لازم نیز برخوردار باشد. "
هيچ وقت هيچ گونه حمايتي نشده ايم
نيكنام درخصوص عوامل آسیب زا به شعر می گوید: "از گذشته تاکنون هنر اول اين شهر، شعر است اما عرصه بروز و نمايشش نبوده و نيست چرا که رسانه اي در اختیار نداشته تا بخواهد نمود آنچناني داشته باشد. آن مقدار نمود هم که داشته به خاطر وجود كنگره میلاد آفتاب و سوگواره بوده كه امروز دیگر برگزار نمی شوند. ولي اين ضعف هم وجود دارد كه تا به حال به طور خاص به شعر خمینی شهر نگاه نشده است. حتي همين دوهفته نامه فرصت هم به يك ستون خيلي كوچك_رواق_ اكتفا كرده و حتي آسيب شناسي شعر را هم بعد از سه سال از عمر نشريه گذاشته ايد. مي خواهم بگويم كه شما هم حتي نديديد اين قضيه را. جا داشته كه زودتر از اين ها و بيشتر از اين ها روي شعر خميني شهر كار شود و حداقل يك صفحه كامل به آن اختصاص پيدا كند."
خاسته: همان سال اول 5 مقام استاني و 3 مقام كشوري آوردیم
اصغر حاج حيدري(خاسته) از بنيانگذاران نسل جديد شاعران شهر است، او می گوید:"قبل از سال 70 اگر مي خواستيم تعداد شاعرانمان را بشماریم انگشت هاي دست زياد مي آمد. به پيشنهاد من ادبستان را تشكيل داديم، وعده هم دادم که هرسال از پشت نيمكت هاي مدارس، بچه هايي را مي آورم و شاعر تحويل جامعه مي دهم. سال اول ادبستان نمي دانم از خوش شانسي بود يا كار كرده بوديم كه 5 مقام استاني و 3 مقام كشوري كسب كرديم و اين واقعا چشم گير بود براي اصفهان. ميدان به ما دادند و ما هر سال براي مسابقات فرهنگي –هنري تعدادي را فرستاديم و مطرح شدند. به هر حال سال بعد از تشكيل ادبستان، سوگواره عَلَم شد كه خيلي ها در آن رشد كردند. قبل از كنگره و ادبستان و سوگواره ما يك شاعر دختر نداشتيم. آن چه بدست آوردیم بعد از تشکیل ادبستان بوده و درخشش هاي زيادي کسب کردیم."
وی می افزاید: "تعطیلی کنگره با 18 سال سابقه، به شعر ما ضربه زد، ما امیدوار هستیم با نگاهی جدید این کنگره مجددا برگزار گردد. چرا که اگر مسئولان بخواهند می توان به برپایی مجدد آن فکر کرد."
هنر برای انسان یا هنر برای هنر؟
"هدف از هنر چیست؟" یکی از جنجالی ترین مباحث در زمینه هنر مخصوصا شعر، "هدف از هنر" است. اینکه ماهیت هنر چیست؟ هنر باید در خدمت چه هدفی باشد؟ جهت دار باشد یا نه؟ آیا هنر باید حاوی پیامهای ارزشمند باشد؟ چه پیامهایی ارزشمند هستند؟ در این زمینه نظرات بسیار متعددی مطرح شد به گونه ای که بحث بسیار گسترده ای به نام "فلسفه هنر" شکل گرفت و فلاسفه و اندیشمندان زیادی –اعم از غربی و شرقی- وارد این موضوع شدند و پیرامون هدف از هنر به بحث پرداختند. فلسفههنر بهتبيينچيستى هنر و مبانى نظرى و فلسفى آن مى پردازد. اساسى ترينپرسشها در فلسفههنر عبارتند از؛ "هنر چيست؟" "ويژگى ذاتى هنر كهدر همههنرها محفوظو ثابتاست، كداماست؟" "منشأ هنر چيست؟" "غايتو هدفهنر چيست؟" "مصاديقهنر كدامند؟" "كاركردهاى هنر براى شخصهنرمند و مخاطبها چيست؟" "كاربردهاى هنر چيست؟" "آيا هنر مى تواند معرفتزا يا معرفتافزا باشد يا نه؟" همین موضوعی بود که در میزگرد مطرح شد و مطرح شد: "شعر باید دارای چه پیامهایی باشد؟"
بیابانکی:
شعر بايد بستري براي جار زدن حرف دل مردم و گفتن ناملايمات باشد
"شعر بدون پیام شعر نیست." اين جمله را سعيد بيابانكي در گفتگوی تلفنی با فرصت عنوان كرد و گفت: " اگر شعر آدمی را به فكر واندارد شعر نيست. وقتي شعر اين قابليت را دارد چرا از آن استفاده نكنيم؟! هر كسي شاعر نيست، شعر وديعه اي الهي است و وظيفه شاعر حفظ اين وديعه است . شعر بايد بستري براي جار زدن حرف دل مردم و گفتن ناملايمات باشد. حالا در هر زباني، چه طنز و چه جدي."
بيابانكي پیامهای شعر را به "حس و برداشت عاطفي"، "عرفاني"، "ملي و ميهني"، "حكمت آميز "، "حال آني و خوش" و... تقسیم کرد و گفت: "هر كسي با توجه به ميل و سواد و انديشه اش از شعر چيزي برداشت مي كند و اين به عدد آدم ها مي تواند متفاوت باشد. يك شعر خوب بايد داراي پيام هاي متفاوت باشد. شعر بايد دغدغه هاي مشترك آدم را بگويد. اگر شعري هيچ چيزي به مخاطب منتقل نكند، بايد به شعر بودنش شك كرد. حتي ابتدايي ترين و ضعيف ترين و گاهي معروف ترين شعرها كه در ظاهر حرفي ندارند مثل "آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا" كه نوعي حديث نفس است، هم با همان انتقال حالِ خوش، پيام منتقل مي كنند. حالا بعضي شعرها يك پيام دارند و بعضي جامع پيام ها هستند كه مي شود شعر حافظ."
این شاعر مطرح کشور ادامه داد: "اصلا پيام ابزار حاملي است بين فرستنده و گيرنده. قدر و اندازه پيام مهم است، سطحي و بديهي و كنايي بودنش مهم است، ارزش و بي ارزشي اش مهم است. همه ساز و كار شعر -از خود شعر گرفته تا شاعر و مخاطب- همه براي رساندن پيام درست شده اند. حالا اين كه اين پيام تا چه اندازه دريافت شود بستگي به دو طرف گيرنده و فرستنده دارد. گاهي شاعر نمي تواند به درستي پيام را بسازد و گاهي مخاطب نمي تواند پيام را بگيرد."
نیکنام: قرار نيست شعر هميشه پيام داشته باشد
نيكنام اما نظری مخالف وی دارد. او می گوید: "قرار نيست شعر هميشه پيام داشته باشد و نقش پیام رسان و پیامبر را ایفا کند. همان حس و برداشت تصوير و عاطفه براي شعر كافي است. الان بوستان سعدی پر از پیام است ولی شما شاخصه شناسایی سعدی را بوستان می دانید یا طیباتش؟ درست است که بخش طیبات هم پیام دارد ولی پیامش در حد بوستان نیست."
صادقي هم معتقد است شعر قرار نیست پیام داشته باشد. او می گوید: "هنر در تکامل خودش به صورت ناخودآگاه با انسانها ارتباط برقرار می کند، در آلمان شرقی گفتند هنر و شعر رسالت دارد و باید پیام ارائه بدهد. برای همین محصول هنری آلمان شرقی جایگاه چندانی پیدا نکرد. حتي گاهي شاعري فقط براي بيان خودش شعري مي سازد بدون اين كه دغدغه پيام داشته باشد اما از همان هم ممكن است هزاران پيام دربيايد."
ایران نژاد: دیگر شعر صدای مردم نیست/شعر در خدمت شعر درآمده!
ایران نژاد اعتقاد دارد شعر باید هدفمند باشد و در خدمت مردم، و شعری که از جامعه فاصله بگیرد طبیعتا مورد استقبال مردم هم نخواهد بود. او می گوید: "آفتي كه نه تنها شعر خميني شهر بلكه شعر ايران را فراگرفته اين است كه شعر از مردم جدا شده است و ديگر صداي مردم نيست. شعر در خدمت شعر درآمده و رنگ و لعابش را از دست داده است."
این نویسنده می افزاید: "با رواج جشنواره ها و كيفيت داوري ها، اشعار موضوعي به عرصه ادبيات وارد شده است و همه بر اين باور هستيم كه اگر شعر جوششي نباشد و شاعر براي سرودنش كوشش كند و با سرهم كردن واژه ها شعر بسازد! مسلماً از كيفيت شعر كاسته مي شود و این نوع شعر -كه به طور حتم حرف دل مردم هم نيست- تنها بازي با واژه هاست.
سعيد بيابانكي هم جشنواره زدگی را آفت شعر می داند و می گوید: "جشنواره زدگي آفت شعر امروز است. جشنواره به خودي خود چيز بدي نيست اما كلاً از شعرهاي جشنواره اي انتظار شعر عالي نداريم."
براي انجمن ادبي نجف آباد، سالن دوميليارد تومانی ساختند
گلایه شاعران از متولیان فرهنگ بویژه اداره فرهنگ و ارشاد شنیدنی است، حدادیان در این زمینه می گوید: "اداره ارشاد به عنوان متولی فرهنگ و هنر هیچ کمکی به ما نمی کند، مثلا براي برگزاری يك اردوي فرهنگي طبق سالهای گذشته به اداره ارشاد رفتم گفتند یک ريال هم بخواهي نداريم. يا مثلا براي بزرگداشت پريش تنها كمكشان چند دست ناهاري بود كه دادند. تاکنون از طرح هاي پيشنهادي ما به بهانه نداشتن بودجه حمايت نكرده اند. براي انجمن ادبي نجف آباد، سالني با دوميليارد تومان هزينه آماده كرده اند؛ ولی ما در يك زیرزمین انجمن تشكيل مي دهيم. اين ويروس سراسري دم سردي متوليان كه به شهر پمپاژ مي شود در شهر ما دوبرابر است."
صادقي می گوید:
بزرگترين كمكي كه ارشاد به ما مي كند همين كمك نكردنش است. اگر فقط يك سالن به ما بدهند و هيچ امكان ديگري هم ندهند قول مي دهم هر هفته مردم زيادي برای شنیدن اشعار جمع شوند. ما مشکل بودجه داریم ولی مشكل اصلی شعر، بودجه نيست. شعر مهم ترين انگيزه اش احساس است. بحث افسردگي جمعي و بي روحي و كسالت مربوط به بودجه نيست."
نيكنام هم ضمن انتقاد از ارشاد به نكته جالبي اشاره كرد:" اداره ارشاد براي بالا بردن انگيزه ها حداقل مي تواند بگويد طرح بدهيد و بودجه بگيريد. فرمانداری طرحهای زیادی را گرفت و به آنها بودجه داد ولی اصلا اداره ارشاد اين برنامه را به ما اعلام نكردد!"
انجمن سروش با بیش از 40 سال سابقه هنوز مجوز نگرفته است/ بودجه فرهنگي اداره ارشاد يك و نيم ميليون تومان است
انجمن سروش با بیش از 40 سال سابقه هنوز مجوز نگرفته است و به گفته برخی، همین "مجوز نداشتن" مانعی برای دادن بودجه به این انجمن شده است. حدادیان مسئول این انجمن این نظر را نمی پذیرد و می گوید: "اين كه به انجمن هاي داراي مجوز بودجه مي دهند يك بلوف است." وی ادامه داد:"با سوابق ديرينه انجمن، نداشتن مجوز ضربه به حساب نمي آيد. اگر انجمن را به ثبت مي رسانديم يك سري محدوديت هايي به وجود مي آمد كه اجباراً بايد اجرا کرد و اگر عمل نكني مجوز باطل مي شود. اين هم كه مي گويند به انجمن هاي نام و نشان دار بودجه مي دهند يك بلوف است. همین آقاي ميردامادي سرپرست اداره ارشاد در سال 89 به ما گفت بودجه فرهنگي اداره ارشاد فقط يك و نيم ميليون تومان است!»
بیابانکی اما در این زمینه نظر دیگری دارد. او که خود عضو شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد است می گوید: "در وزارتخانه ارشاد برای کمک به شعر، بودجه ای در نظر گرفته شده و به انجمن های شعر دارای مجوز پرداخت می شود."
پول برق را بدهیم ، پول آب جدا!
مشکل کمبود بودجه یکی از موانع اقدامات فرهنگی در این شهر است که مراکز فرهنگی کمابیش با آن دست و پنجه نرم می کنند. انجمن های شعر هم از این قاعده مستثی نیستند. عصمت حبيبي پايه گذار انجمن ادبي "نسيم" ويژه خواهران يكي از دغدغه هاي بزرگ شعر خانم هاي شهر را دغدغه مالي مي داند و مي گويد: "12 سال قبل كه من وارد عرصه شعر شدم، ديدم خانم هاي شاعر طرد شده اند و حرفشان را نمي توانند بزنند. حتي ديوانی از اشعارشان هم نبود. خيلي از خانم ها هم با وجود علاقه به شعر و يا شاعر بودن نمي توانستند به هر دليلي در انجمن شركت كنند. از سال 84 انجمني تشكيل داديم كه تا امروز هميشه مشكل داشته مخصوصا از نظر مكان كه تا بحال در جاهاي مختلف بوده است و هيچ كدام مكان آبرومندي براي شعر بانوان خميني شهر كه اكثراً شاعران مطرح كشور هستند نبوده است. حتي اگر آقايان بتوانند جلسات خانگي شعر تشكيل دهند اين امكان براي خانم ها نيست. براي شعر خانم ها خيلي سنگ اندازي شده؛ نه مكان مناسب، نه بودجه اي براي دعوت از اساتيد، اردو، پذيرايي، جايزه. حتي يك كتابخانه تخصصي شعر هم نداریم. پول آب و برق را هم از خودمان مي خواستند بگيرند. هر كاري هم كرده ايم از بودجه خودمان بوده، ما حتي از شهرداري كتبا درخواست كرديم كه در باغ بانوان مكاني را براي اين امر در نظر بگيرد كه پشتيباني نشديم."
چرا انجمن باغبان تعطیل شد؟
در ادامه نيكنام به تاريخچه عمر كوتاه انجمن باغبان اشاره كرد و گفت: "در سال 88 انجمن باغبان را تاسیس كرديم كه خيلي موفق بود و پتانسيل بالايي داشت و حتي خيلي از دوستان از بيرون شهر و استان مهمان ما مي شدند و محصولات خوبي داشت گرچه عمر دوساله اي بيشتر نداشت و فقط به دليل عدم حمايت مالی برچيده شد. مکانی كه داشتيم يك مهدكودك بود كه با مديرش صحبت كرده بوديم كه پنج شنبه ها عاريتي به ما بدهند. نه بودجه اي نه جايي و همين شد كه دوسال بيشتر دوام نياورد."
دوهفته نامه فرصت، فرصتي است برای شعر خمینی شهر
"در شهري كه نه خانه هنرمندان داريم، نه دفتر حوزه هنري، نه سازمان فرهنگي – تفريحي شهرداري، نه مركز آفرينش هاي ادبي، نه فرهنگسرايي با امكانات معمول، نه بودجه هاي فرهنگي در بخش ادبيات و... چه بايد كرد؟" این سوالی بود که در میزگرد مطرح شد. حدادیان در این زمینه اعتقاد دارد: "ما نبايد معطل بي توجهي مسوولان به هنر و برنتافتن آنها شویم. وقتي بودجه فرهنگي نمي دهند اگر بخواهيم معطل شويم از هدف اصلي باز مي مانيم. تاكنون هم بچه ها خودشان خودشان را رشد داده اند. حالا هم بايد طرح نويي دراندازيم و چاره اي بيانديشيم. آنچه در حال حاضر آسيب جدي به شعر ما مي زند خط سازي ها و خط گري هاست."
وی افزود: "اين قدر هم ناتوان نيستيم كه هر كس رسيد توي سرمان بزند. حرف براي گفتن داريم. با شعرمان مي توانيم حرف بزنيم. هنر شعر مثل درخت گردويي مي ماند كه 12 -10 سال بعد بار مي دهد. چند سال طول مي كشد كه زمان پختگي شاعر برسد. اگر خودمان را متعهد مي دانيم براي نسل هاي بعد بايد كاري كنيم. در شهر ما نهادها براي هنرهاي شناخته شده داخل شهر ارزشي قائل نمي شوند و هزينه نمي كنند و دل نمي سوزانند حتي اگر به مناسبت هاي مختلف دعوتشان هم كني حاضر نمي شوند. برخی از ما خودمان را قانع مي كنيم به بي مهري هايي كه از بيرون بر ما حاكم است اما بايد بدانيم كه كس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما."
در ادامه صادقي می گوید: "دو راه براي آينده شعر داريم: اول اینکه از منابع قبلي به نفع مطلوب استفاده كنيم دوم اینکه دنبال منابع جديد بگرديم، مسلما آدم عاقل منابع قبلي را رها نمي كند و همين انجمن سروش باید پربارتر شود؛ با حضورمان در انجمن، برنامه ريزي براي بحث هاي ادبي، ماهانه جلسات شعرخواني گذاشتن، عرضه هنر(بهترين انگيزه براي گذاشتن هنر در چرخه توليد و اصلاح)، نقد با تكيه بر نقطه قوت ها، به هر حال بايد چراغ را روشن نگه داشت."
وی ادامه می دهد: "پيشنهاد من جلسات شعرخواني ماهانه است به مناسبتهای مختلف. همين شعرخواني و شور، انگيزه به شاعر و مردم مي دهد. همين دست زدن ها براي شاعر مبتدي احساس خوشايند دارد. اگر كسي در اين حيطه وارد شود این حیطه يك نقش محافظتي دارد در برابر آسيب هاي اجتماعي كه وارد حيطه هاي ديگر نشود." البته صادقي، دوهفته نامه فرصت را فرصتي دانست براي ايجاد اين شور جمعي و پيشنهاد يك صفحه اختصاصي شعر در فرصت را ارائه داد كه همين چاپ شدن شعر براي مبتدي ها انگيزه است و پيشنهاد داد اگر ارشاد قرار است پولي به انجمن بدهد آن را به فرصت داده تا بزرگترين تريبون براي شعر شهر شود تا دوباره شعر شهر را بيدار مي كند. ايران نژاد نيز فرصت را يكي از معدود پنجره هايي دانست كه دغدغه فرهنگي دارند و ضرورت یک نگاه ویژه براي رشته اول هنري شهرمان را با توجه به نياز و اشتياق مردم شهر به مقوله هايي از اين دست متذكر شد.