اندر مظلومیت فرهنگ 4
در پیشین مقاله خواندیم که فرهنگ دارای تعاریف متعددی است گرچه در همه تعاریف وجوه مشترک زیادی را می توان یافت، اما پذیرفتن هر تعریف می تواند در عمل تفاوتهای رفتاری را به وجود آورد، در این نوبت بر آنیم که اعمال و رفتار و تصمیم گیریهای احتمالی که در پی پذیرفتن هر تعریف حاصل می شود را بررسی کنیم.
اگر تعریف تایلور ملاک باشد عده ای شاید در عمل قبول کنند که در واقع فرهنگ همانی است که در هر جامعه ای وجود دارد قضاوتی برای آن نیست باید با آداب و رفتار و افکار و اعتقادات هر جامعه ای کنار آمد همین هست که هست. از دید مردم شناسی این تفکر درست است ولی آیا یک جامعه باید بر آنچه به عنوان فرهنگ آن تلقی می شود تا ابد باقی بماند؟ شرایط زمان و مکان و جهان در نظر نباید گرفته شود؟ توسعه شهرها، ارتباطات، تغیر شغل های و منابع در آمدی جامعه و نیاز به ارتباط با جامعه های دیگر خارج از جامعه خودی نباید تغییراتی را در فرهنگ افراد به وجود آورد آیا باید همچنان در لاک خود بود و طبق سنت های قدیمی و فرهنگی های تاریخ مصرف گذشته عمل کرد و یا باید در فرهنگ هر جامعه پالایش صورت گیرد و تغییر به وجود آید و اصطلاحاً به روز شود و ساکنین هر منطقه لازم است با تیزهوشی و توجه به شرایط منطقه ای و جهان و روابط جدید اقتصادی برخی رویه های و اعمال قدمی خود را کنار بگذارند و همچنان که لباس خود را نو می کنند، فرهنگ خود را هم نو کنند.
اگر به ضرورت چنین چیزی رسیدیم آیا ملاک های تغییر چیست؟ چه چیز را باید کنار گذاشت و چه چیزی را باید جانشین کرد؟ تهاجم فرهنگی و فرهنگ های بیگانه در این میان نمی توانند در خلا احتمالی ایجاد شده نفوذ کنند و تهدیدی برای جامعه بشوند و از طرف دیگر اگر ما فرهنگ خود را غنی نکنیم خطری برای هجوم فرهنگ های بیگانه در نسل های جدید نیست؟ نتیجه اینکه هر جامعه لازم است در آنچه طبق تعریف تایلور و دانشمندانی مانند او به عنوان فرهنگ آن جامعه محسوب می شود، نگاه نقادانه کنند و دست از رفتارها و اعمال نامناسب بردارند و رفتارهای درست جایگزین کنند که قاعدتاً درست و نادرست بودن آن را آموزه های دینی و حقوق شهروندی و ضرورتهای زندگی امروزی تعیین می کنند و شاید اصلی ترین وظیفه شوراهای فرهنگی در سطح کلان و در سطح شهرستان خمینی شهر همین باشد که فرهنگ های نامناسب را بیابند و راه های مناسب حذف آنها از طریق آموزش و آگاهی و آماده سازی بسترها را فراهم کنند و فرهنگ درست را شناسایی و آن را ترویج کنند و در واقع فرهنگ سازی نمایند و راه های چنین کاری را هم بشناسند.
در برداشت دکتر الهی قمشه ای از فرهنگ که آن را مجموعه فر به معنی تعالی و هنگ قصه می داند فرهنگ وقتی فرهنگ است که جنبه ای تعالی و رشد و خدا گونه شدن و تکامل و پیشرفت داشته باشد و هر گونه رویه رفتار، حرکت، برنامه در هر زمینه ای باید جنبیه مثبت داشته باشد و به رشد و ترقی همه جانبه انسان بینجامد. پس کسی که در مصرف زیاده روی می کند را نمی شود گفت فرهنگ او این طور است این دیگر فرهنگ حساب نمی شود کسی که بوق زبانی می کند، زباله پراکنی می کند، حقوق شهروندان را رعایت نمی کند را نمی شود گفت فرهنگ او این طور است؛ چون اساسا رفتار او فرهنگ حساب نمی شود و چون جنبه مثبت ندارد اهمیت این برداشت این است که اگر مثلا قرار است شورای فرهنگ عمومی و یا هر نهادی کار فرهنگی انجام دهد باید وقت و هزینه خود را صرف ترویج رفتار و اعمال و برنامه های بکند که یک تفکر، رفتار، حرکت مثبت را در جامعه و افراد ترویج می دهد و نهادینه می کند و گر نه آب در هاون کوبیدن است.
اگر تعریفی که برای فرهنگ دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری قائل است را بپذیریم به این برداشت می رسیم که سخت افزارها می توانند در کاربرد فرهنگ هایی را به وجود آورند و تغییراتی در ذهن و باورها و رفتارهای آدمی به وجود آورند و یا در استفاده از آنها لازم است به وجود آید و بدین ترتیب هر سخت افزاری که همان فن آوریهای نوین و ابزارها و وسائل ساخته شده از آنها همچون گوشی های همراه، رایانه ها و غیره باشد می تواند فرهنگ ساز باشد و از طرف دیگر نرم افزارهای قوی مثل باورها و اعتقادات و جهان بینی محکم و درست می تواند در استفاده از سخت افزارها و ابزار و وسائل چهارچوب های و باید ها و نباید هایی را تعیین کند تا از آثار مخرب احمال وسیله جدید بر فرهنگ جامعه و تولید رفتارهای ناهنجار جلوگیری کند، مثلاً پیشرفت های ارتباطی و نظایر آن مثل تلفن های همراه فرهنگ جدید حاصل می کنند یعنی نوع تعاملات و رفتارها و برنامه ها و آداب معاشرت را دچار تغییر می کند و فرهنگ جدیدی می سازد. یعنی مثلاً قبلاً فقط با نامه و کارت پستال می توانستی عید را تبریک بگویی حالا می توانی با یک پیامک هم این کار را بکنی اما از طرف دیگر آداب خاص خود را دارد که می تواند منجر به اعمال نامتعارف در فرد و نیز روابط با دیگران گردد که اینجا فرهنگ نرم افزاری قوی مثل باورها و آموزه های دینی و اخلاقی و حقوق شهروندی می تواند حدود استفاده از فن آوری جدید را تعیین کند. لذا فرهنگی در فرد در استفاده از سخت افزار به وجود می آید که باقی آن سخت افزار بود و فرهنگ نرم افزاری غنی و با ظرفیت می تواند آن را سر و سامان بدهد و مانع آثار غرب و ورود فرهنگ های بیگانه به فرهنگ بومی، خانواده ادبیات شعر و هنر بومی و آموزه های صحیح دینی و مراسم آن به عنوان فرهنگ های نرم افزاری کارگشا خواهند بود و از طرف دیگر تحجر و سنت های غلط و ماندند در آنها می تواند افراد را در استفاده از فن آوریهای جدید دچار مشکل سازد و حتی آنها را در مقابل جامعه قرار دهد.
چکیده:
پذیرفتن و توجه به هر کدام از تعاریف فرهنگ در عمل تفاوت های رفتاری را به وجود می آورد.
لازم است جامعه و مسؤولین مربوطه آنچه را به عنوان فرهنگ جامعه مطرح است دائما مورد بازبینی قرار دهند و در تغییر موارد نامناسب از طرق صحیح اقدام کنند.
فرهنگ جنبه مثبت و موافق به معرفت و خدا گونه شدن و قوانین و مقررات زندگی شهری فعلی باید داشته باشد و این جنبه باید در کارهای فرهنگی و برنامه های متولیان کارهای فرهنگ لازم است مورد توجه باشد.
سخت افزارها و فن آوریها می توانند همراه خود فرهنگ های بیگانه را وارد جامعه کنند و از طریق فرهنگ نرم افزاری قوی یعنی توجه به خانواده، آموزه های صحیح دینی، ادبیات و هنری و فرهنگی با ترویج فرهنگ های سخت افزاری نامناسب روبرو شد و فرهنگ های بومی مناسب برای آنها ایجاد کرد.