اين جنس ها چيني نيست، خميني شهري است!
"به نام خدای حسابگر، حسابدان، حسابرس و حسابدار زمین و آسمان و آنچه در اوست..." این مناجات حسابداری بچه هنرستانی هاست. ساعت 9:40 صبح سه شنبه 5 اردیبهشت91 وارد هنرستان می شوم. تقریبا همزمان با من بازدید کنندگانی از مدارس سما و شاهد4 و صبا هم می آیند و شور نوجوانی فضا را پر می کند.
ورودی سالن پایین پر از ماکت و انواع نقشه های ساختمانی بچه های نقشه کشی است. سمت چپ سالن روی یک میز مقداری بدلیجات دست ساز چیده اند. خانمی که کنار میز نشسته می گوید: "لیسانس ریاضی کاربردی دارم اما کلاس های جواهر سازی رفته ام ." خودمانیم مهم این است که کارها اصل است و چینی نیست! باید برای دیدن اصل نمایشگاه به طبقه دوم بروم. از پله ها که بالا می روی کارهای بچه ها ی نقاشی و گرافیک را به در و دیوار زده اند. کارها جالب و گاهی خلاق هم هست. توی سالن طبقه دوم تابلوهای سیاه قلم، آبرنگ، پاستل و قلم فلزی روی دیوار یا سه پایه جا خوش کرده اند و بعضی از کارها پیش پیش به مناسبت روز معلم به مدیر مدرسه اهدا شده اند. بعضی از کارها هم فروشی هستند. بعضی هم ترکیبی است و چند سبک هنری را باهم قاطی کرده است و بالاخره یک چیزی از تویش در آورده. روی دیوارهای سالن پراز پوستر، آرم، لوگو و عکس های جالب انگیز بچه های نقاشی و گرافیک مدرسه امیرکبیر است. البته برای من و تویی که زیاد از هنر سر در نمی آوریم یکی از بچه های سال سوم گرافیک ایستاده است و با روی باز کارها را توضیح می دهد.
ورودی سالن اصلی نمایشگاه خیلی خوشمزه است! میز و سبدی پر از پیراشکی که البته باید پول بدهی تا صاحب یکی از آن خوشمزه ها شوی و ما چون رژیمي هستیم کلا بی خیال می شویم و می رویم سراغ بازدیدمان. بازدید از نمایشگاه را از سمت راست با غرفه متنوع بچه های هنرستان کاردانش ملک زاده شروع می کنم. آنجا پر از کارهای دستی و عکس و وسایل حسابداری است. نکته قابل توجه این غرفه بخش گیاهان دارویی بود که به گفته یکی از دانش آموزها این رشته امسال برای اولین بار در خمینی شهر تشکیل شده است. غرفه کناری از دختران هنرستان هوشمند کاردانش است که هوشمندیشان را با لب تاپ های توی دستشان از همان ورودی غرفه فریاد می زنند. این غرفه هم پر از کارهای هنری است و بچه هایی که از مدارس دیگر آمده اند دارند کنار لباس ها و تابلوها با هم عکس یادگاری می گیرند. وسط سالن غرفه حجاب و عفاف کار مشترک چند هنرستان است و بالاخره می رسیم به میزبان این نمایشگاه بچه های امیرکبیر با رقص نور! نکته جالب این غرفه، لباس های محلی زیبا و کارهای اوروگامی است. میزبان این غرفه به بازدیدکنندگان بروشور می دهد و خلاصه رسیدیم به آخرین غرفه مربوط به هنرستان مهدوی که با لباس های عروس و روتختی و جعبه کادو هایی جالب و نه خلاق، خودشان را از سایر غرفه ها متمایز کرده اند.
کلا تنوع و خلاقیت کارها کم است و همین باعث شده غرفه ها شبیه به هم به نظر برسند. من از طرف نشریه برای این نمایشگاه در دفتر هنریی که برای انتقاد و پیشنهاد گذاشته اند نظر می گذارم. ساعت 10:30 است و بعد از چندبار دور زدن در نمایشگاه از مدرسه بیرون می روم.