از شتر تا اتوبوس كولردار!
از جمله خواندنی ترین مطالب تاریخی، سیر تحول و تکامل پدیده ها در جوامع از جمله شهرستان ما می باشد. پدیده ها و حوزه هایی چون حمل و نقل، آب، برق، مخابرات، آموزش و پرورش، کشاورزی، بهداشت و آداب و سنن که از طریق خاطرات و سخنان مردم و پیشکسوتان و شاغلین در سینه های آنها حبس شده است
و نیز سوابق ثبت شده در سازمانهای ذیربط و اخبار انتشار یافته را می توان به رشته تحریر در آورد و ثبت و ماندگار کرد و قصد نشریه و سایت فرصت چنین است و یکی از این حوزه ها تاریخچه حمل و نقل و حضور وسایط نقلیه در شهر می باشد که در این نوبت به آن پرداخته می شود.
از آنجا که شهر و دیار ما نزدیک اصفهان قرار دارد به طور طبیعی اولین شهری که مردم به آن به دلایل مختلف در رفت و آمد هستند اصفهان می باشد. البته نجف آباد و گز و خورزوق و دولت آباد و حتی تیران هم از جمله مناطقی است که گفته ها و شواهد تاریخی نشان از ارتباط مردم شهر با آنها دارد ولی به هر حال سفرها به اصفهان و بالعکس پر رونق تر بوده و هست و حتی از سفرهای درون شهری گسترده تر می باشد چرا که قبلاً شهر از وسعت چندانی برخوردار نبود و درون شهر با پای پیاده و دوچرخه و چهارپا و بعدا موتور طی می شد.
از پای پیاده تا موتورگازی
از سفرهای با پای پیاده بزرگانی چون آیت ا... مشکات، آیت ا... جبل عاملی و دکتر عماد سیادت و دیگر بزرگان که برای استفاده از مدارس علمیه اصفهان و کسب علم از محضر اساتید برجسته متحمل می شده اند و هفتگی و حتی ماهانه صورت می گرفته و تدارکات خاص خود را داشته است که بگذریم، افراد متمول و تجار و مامورین حکومتی با چهارپایان مثل الاغ و اسب و شتر و بعدا گاری و دوچرخه و موتور گازی و دوچرخه موتوری این سفرها را انجام می داده اند.
استفاده از شتر چنان رایج بوده است که نقل می کنند زمانی که یک محموله از شهر به بازار اصفهان حمل می شود و فروخته می شده و جیبها پر پول می گردد، در کوچه پس کوچه های بازار دزدان یکی از افراد را که روی شتر سوار بوده به منظور خالی کردن جیب او به طریقی به بالای بام می کشند و آن مرد ساده لوح در حالی که به بالا کشیده می شده به بقیه هم ولایتی ها می گوید که وقتی به سده برگشتید به درب خانه من بروید و به اهل خانه بگویید که نگران نباشید فلانی به معراج رفت! بنابراین قبل از ورود اتومبیل به شهر رفت و آمد به اصفهان پیاده و یا با چهارپایان و گاری و دوچرخه صورت می گرفته است.
اولین اتومبیل های ورودی به خمینی شهر
اولین اتومبیلی که به خدمت گرفته شد شورلت مدل 53 میلادی بود و سپس مدلهای 54 و 55 هم توسط مردم خریداری و در مسیر خمینی شهر به اصفهان و بالعکس به کار گرفته شد و سپس بنز 180 وارد گردید و بعدا فیات که زمانی تاکسی درون شهر اصفهان بود. بعد از فیات با تولید پیکان این ماشین انگلیسی هم در خدمت مسافرین قرار گرفت.
قدیمی ترین خیابان شهر خیابان امام جنوبی است. مسیر عبور به اصفهان از طریق خیابان امیرکبیر فعلی به دوراهی آتشگاه و خیابان آتشگاه به صارمیه و نهایتا خیابان طالقانی و گاراژ سده بود که بعدا مسیر رهنان به خیابان شریف هم آماده شد و نهایت خیابان کهندژ به صورت یک خیابان کم عرض احداث گردید که به مرور به بلوار کهندژ و یا شهید اشرفی تبدیل شد که مسیر اصلی فعلی می باشد. گاراژ سده در خیابان طالقانی نزدیک چهارراه شمس آبادی فعلی قرار دارد که نسبت به خیابان گودتر بود و دالان آن شیب داشت و هنوز هم وجود دارد، کرایه این گاراژ در آن زمان ماهی ده تومان بود ولی روزانه بیست تومان درآمد داشت. قدیمی ها از این گاراژ خاطراتی دارند و افرادی که برای کار به اصفهان می رفتند و یا شب گیر می شدند در اطاق های این گاراژ اقامت می کردند.
اولین رانندگان خمینی شهر
از اولین رانندگان زحمت کش شهر می توان به آقایان رمضان خان، اکبر یاوری معروف به حاج خان و ذبیح ا... خان و اسماعیل جوهری و بعدا افرادی چون ثریا، سید تقی، خان احمدی اشاره کرد. یکی از رانندگان اولیه در حادثه ای که یکی از روحانیون شهر به دلیل قهر به قم رفته بود و افراد محلی برای بازگرداندن وي به قم رفته بودند در بازگشت در جاده قم اصفهان تصادف کرد و خود و چند سرنشین آن کشته شدند و در آن زمان از جمله حوادث نادر رانندگی در شهر بود و سر و صدای وسیعی به پا کرد. آقای اسماعیل جوهری که اکنون بالای هشتاد سال دارد از پیشکسوتان رانندگان شهر و به اصطلاح خط خمینی شهر (سده) می باشد که مدت چهل سال نماینده کل رانندگان شهر بوده و به سر و سامان دادن حمل و نقل مسافر بین دو شهر و نیز درون شهر می پرداخته و به دلیل دولتی نبودن و نیز نداشتن متولی و بیمه زحمات زیادی را متحمل شده که در زمان نگارش این مطلب متاسفانه بیمار بود و در شرایط نامناسبی به سر می برد.
ایستگاه سواری ها در میدان امام بود و از طریق خیابان امام جنوبی به خیابان امیرکبیر فعلی رفته ولی برای جمع آوری مسافر در سطح شهر می كردند. پمپ بنزین در خیابان طالقانی در سال 46 احداث شد. اطراف این منطقه و روبروی آن باغات از جمله باغات آلبالو قرار داشت و کارخانه یخ هم مقابل پمپ بنزین احداث گردید. بنزین در آن زمان لیتری شش ریال و کوپنی بود.
ایستگاه عوارضی خمینی شهر در شیرخدا
در محل عبور اتومبیل ها در خیابان امیرکبیر حدود هرستان (شیرخدا) یک ایستگاه عوارضی بود که از هر اتومبیل یک ریال عوارض دریافت می کرد که البته رسمی و دولتی بود و جالب اینکه برخی افراد شرور در مسیر عبور به نجف آباد که بعد از اصفهان از مسیرهای ارتباطی خمینی شهر با اطراف بود و با مسیر فعلی فرق می کرد در محل سید اشرف فعلی (جنب قبرستان گاردر) بین خیابان باغبان و خیابان سید اشرف یک عوارضی خودسرانه درست کرده بودند که جلوی عابرین را می گرفته و از این طریق و بهانه اخاذی می کرده اند.
به تدریج مینی بوس وارد چرخه حمل و نقل شهرستان گردید ولی مسیر عبور آنها با سواری ها فرق می کرد و ایستگاه متفاوتی داشتند، ضمناً شرکت اتوبوسرانی اصفهان اتوبوس بین اصفهان و خمینی شهر دایر کرده بود که البته با فواصل زمانی طولانی و ایستگاه های متعدد از خیابان شمس آبادی به میدان امام می آمد و بلیط آن دو ریال بود. از جمله وسایط نقلیه موتوری که در شهر به تدریج پیدا شدند موتورهای ایژ و موتور گازی و دوچرخه هایی بود که دارای موتور بود و چیزی بین دوچرخه و موتورسیکلت به حساب می آمد. عمده حمل کالا توسط گاری هایي که یا توسط فرد به حرکت در می آمدند و یا گاری هایی که اسب داشتند صورت می گرفت. اسب ها عصرها از گاری جدا و گاری ها سر محل گذاشته و اسب ها به اصطبل برده می شدند و گاری ها وسیله ای برای بازی کودکان بود.
ماجرای سه پاچی علی موتوری
از اولین وسایل نقلیه موتوری ویژه حمل بار (سه پاچی) بود که یک طایر جلو و دو طایر عقب داشت و محل کوچکی برای گذاشتن بار داشت و با سرعت کم حرکت می کرد و یکی از افراد پیشکسوت در این مورد مرحوم علی موتوری بود و جالب اینکه از هر محل عبور می کرد بچه ها به پشت وسیله آویزان می شدند و علی مجبور بود از وسیله خود پیاده شود و بچه ها را فراری بدهد و کلی داد و فریاد کند.
بنزهای 302
اما در سیر تحول حمل و نقل شهرستان در سال 1370 سازمان اتوبوسرانی خمینی شهر و حومه با چهار دستگاه بنز 302 در دو خط خمینی شهر اصفهان و خمینی شهر درچه تاسیس گردید که نقطه عطفی در تاریخچه حمل مسافر به حساب می آید و حمل مسافر به دولت و یارانه وابسته گردید. و بعد، تحولات سرعت گرفت: در سال 1372 تعداد اتوبوس ها به 25 دستگاه افزایش یافت، در سال 1374 دو خط جدید این بار درون شهری یعنی منظریه و هفتصد دستگاه تاسیس شد، در سال 1387 خطوط اصغرآباد و نبوی منش هم به خطوط قبلی اضافه گردید، در سال 1379 پایانه امیرکبیر واقع در خیابان امیرکبیر جنب منبع آب افتتاح شد، در سال 1381 پایانه قدس جنب سینما فرهنگ افتتاح شد، در سال 1382 بیست و یک دستگاه اتوبوس جدید خریداری شد در همین سال خط جوی آباد و طرح شبانه خمینی شهر اصفهان و میدان امام هفتصد دستگاه دایر گردید در این سال هیجده میلیون مسافر جابه جا شد، در سال 1384 هفت دستگاه جدید اتوبوس خریداری و تعداد آنها به 114 دستگاه رسید، در سال 1386 یازده اتوبوس کولر دار وارد ناوگان شد، ظرف 10 سال تعداد مسافران به سه برابر افزایش یافت، در سال 87 تعداد اتوبوس ها 131 دستگاه و تعداد خطوط به سیزده خط افزایش یافت، در سال 1390 تحول دیگری به وجود آمد و دریافت کرایه ها الکترونیکی گردید و بلیط های کاغذی جای خود را به کارت های الکترونیکی داد...
و در حال حاضر تعداد اتوبوس های فعال 85 دستگاه و 15 دستگاه فوق العاده، تعداد خطوط 13 و تعداد مسافر 65 هزار در روز که 24 هزار نفر در خط اصفهان جابجا می شوند و 15 هزار نفر به اصفهان رفته و 12 هزار نفر بر می گردند و هر پنج دقیقه یک بار اتوبوس به قصد اصفهان حرکت می کند.
هر پدیده ای فرهنگ های خاص خود را همراه می آورد و یا به تدریج به وجود می آورد و در مورد حمل مسافر به اصفهان و بالعکس هم، چنین است. بد نیست به بعضی رفتارها و حرکات و در یک کلمه فرهنگ آن زمان اشاره شود.
خاطراتی از اولین مسافرکشان خمینی شهر
- معمولا جلوی ماشین به جای یک نفر دو نفر مسافر سوار می شدند و این بر خلاف نظر پاسگاه بود و دایم اصطکاک بین مسافر و راننده و پلیس ایجاد می کرد.
- مسافرین در حساب کردن کرایه با هم تعارف زیادی می کردند و هر کس سعی می کرد کرایه دیگری را حساب کند و اگر فرد سرشناسی سوار ماشین می شد کرایه بقیه را حساب می کرد.
- افراد معروف و سرشناس جلوی ماشین سوار می شدند و کرایه دو نفر را می دادند.
- خانم ها به ندرت در بین مسافرین پیدا می شدند و اگر بودند معمولاً به گونه ای سوار می شدند که با نامحرم تماس نداشته باشند و اصولا تنها به اصفهان نمی رفتند.
- وقتی پلیس در راه بود ماشین ها برای هم چراغ می زدند که یعنی پلیس در راه وجود دارد.
- مردم شهر رانندگان را از نظر مهارت و رفتار تقسیم بندی کرده بودند و معمولا پا به پا می کردند تا با راننده مورد نظر خود سفر کنند.
- بین مردم برای راننده ها لطیفه ها و شوخی هایی مطرح بود از جمله می گفتند یکی از راننده ها یک بار در مسیر آتشگاه شتری را که وسط خیابان خوابیده بود زیر میگیرد و در مقابل اعتراض مسافر ها به شهرداری غرولند می كند که چرا چنین دست اندازی وسط خیابان هست و درست نمی شود.
- برخی از مسافرین از راننده می خواستند که آنها را درب خانه پیاده کند و وقتی خانواده ای می خواست مثلا به امامزاده سید محمد یا زینبیه یا شاهرضا برود درب خانه راننده می رفت و با او هماهنگی می کرد و در واقع نقش تاکسی تلفنی هم داشتند.
- در سوار شدن به ماشین افراد با هم تعارف زیادی می کردند و عده ای حتما بایستی کنار شیشه بنشینند و برخی حالشان به هم می خورد.
- راننده ها اغلب نگران بودند که مسافرین به شدت درب های ماشین را به هم نزنند و قفل آن خراب نشود.
- سوار شدن به مینی بوس و واحد کلاس پایینی داشت و عده ای آن را در شان خود و خانواده خویش نمی دانستند.
در نگارش تاریخچه مذکور از مصاحبت و همکاری آقایان اسماعیل جوهری و حاج حسن نساجی، زمان عاملی و خانی و نبیان و سازمان اتوبوسرانی خمینی شهر استفاده شده است که بدین وسیله از آنها تشکر می شود.