سال 90 که طی شد و رسید به آخرهایش به ذهنمان رسید برویم همشهری هایی را پیدا کنیم که دهه 90 زندگی شان را پشت سر گذاشته اند و حرف های خوبی باید برای گفتن داشته باشند. اگر چه متوسط عمر در ایران دور و بر 70 سال است اما توی کوچه پس کوچه های قدیمی شهر و به خصوص در روستاهای اطراف شاید زیاد با این موارد بر بخوریم که هر کدام خاطرات قشنگی برای گفتن دارند اما از آن جا که این سوژه در دقیقه 90 تولید ویژه نامه مطرح شد به یک مورد بسنده کردیم.

تقی حاج حیدری معروف به تقی محمود

متولد چه سالی هستید؟

نمی دانم فقط می دانم که 105 ساله ام.

شناسنامه تان هم سن خودتان است؟

نه دو سه سال از خودم کوچک تر است.

چند تا بچه دارید؟

4 تا پسر، 3 تا دختر و 70 تا نوه و نتیجه.

چه کاره بوده اید؟

90 سال پیش آرد می بردم اصفهان بعد از چند سال به گیوه چینی رو آوردم دوباره بعد به فروش گندم و آرد برگشتم و آخرین شغلم 30 سال کار در کارخانه سنگبری بود و الان هم بازنشسته هستم.

اسم فامیلتان را خودتان انتخاب کرده اید؟

چون قپان همراهم بود به «قپانی» معروف بودیم ولی بعد عمویم «حاج حیدری» را انتخاب کرد. قپان ترازویی بود که برای وزن کردن گندم و جو همراهمان بود، جاده ها به قدری خاکی بود که نمی توانستیم با گیوه راه برویم، قپان را می گذاشتیم روی الاغ و گیوه ها را از پا درمی آوردیم تا بتوانیم راه برویم با این حال پایمان 30-20 سانت در خاک فرو می رفت.

یک خاطره از عید کودکی هایتان برایمان بگویید؟

آن زمان عید ها نه اینقدر خوردنی بود نه لباس نویی داشتیم. یک صندوق نارنج می خریدیم به قیمت یک قِران و می چکاندیم توی چای و می خوردیم.

بهترین عیدی که گرفته اید چه بوده؟

هیچ وقت عیدی نگرفته ام.

اگر بخواهید در حق کسی دعایی بکنید، چه می گویید؟

از خداوند می خواهم به حق محمد و آل محمد توفیق عبادت و عاقبت به خیری به او بدهد و افتاده نشود.

اگر به عقب برگردید چه کاری می کنید؟ یا از انجام چه کارهایی صرف نظر می کنید؟

من تمام کارهایی را که باید انجام بدهم، انجام داده ام.

زمانه ما خوب است با این همه امکاناتش یا زمانه شما؟

قدیم ها خیلی بهتر بود. امکانات نداشتیم اما به همدیگر بیشتر احترام می گذاشتیم.

خانه تان را کی ساخته اید؟

زمین این خانه را 95 سال پیش خریدم 4 قران و 10 شاهی و ساختم.

یادتان می آید قدیم ها بچه ها چه بازی هایی می کردند؟

یک بازی می کردیم به اسم پُل و چِف. هر کس یک گودال برای خودش می کند به طول 20 سانتی متر، یک چوب 50 سانتی داشتیم و یک 10 سانتی، چوب کوچک را به وسیله چوب بزرگ پرت می کردیم، هر کس چوب را داخل گودال می انداخت از صاحب گودال سواری می گرفت.

اسم همبازی هایتان یادتان می آید؟

نه یادم نیست. همه شان فوت کرده اند. همه خواهر و برادرانم هم به رحمت خدا رفته اند. همسرم هم 8-7 سال پیش فوت کرد.

به جوان ها چه توصیه ای دارید؟

به کسی ظلم نکنند و حقی را پایمال نکنند. انشااله که خداوند از سر تقصیراتشان بگذرد و سلامت باشند. شبانه روز جوان ها را دعا می کنم.

تا حالا چند بار مریض شده اید؟

5-4 بار آن هم در حد سرماخوردگی و سر درد.

آن زمان ها اگر مریض می شدید، دکترتان کی بود؟

حاج سید میرزا احمد خوزانی محله درب محکمه بود که جوشانده می داد.

دوست دارید چند سال دیگر عمر کنید؟

هر چه خدا بخواهد.

چه آرزویی دارید؟

که خداوند از سر تقصیراتم بگذرد و عاقبت به خیر بشوم.