اشعار مسن ترین و جوانترین شاعر خمینی شهر برای بهار
عباس عظیمی مسن ترین و ستاره ربیعی جوان ترین شاعر شهرمان در مورد بهار اشعاری سروده اند که در ادامه می خوانید.
شعر مسن ترین شاعر خمینی شهر برای بهار
مکن شکوه دلا از غم چو ایام بهار آید نسیم باد نوروزی ز دشت و کوهسار آید
صدای نغمه بلبل رسد بر گوش مشتاقان نسیم روح بخش گل مشام هوشیار آید
مترس از سردی فصل بهار و ابر و بارانش چو بر انسان سالم سردی او سازگار آید
برای ملت ایران، خجسته عید نوروز است چو آغاز بهار و سال نو اندر شمار آید
مشو غافل ز دیدار رفیقان خاصه خویشانت چو از دیدار نزدیکان محبت برقرار آید
برو دیدار همسایه در ایامی که نورورز است وجود شخص همسایه به هر مشکل به کار آید
کدورت کن برون از دل اگر داری ز انسانی ز صلح دوستان بر سر زمان انتظار آید
منال از گردش دوران، صبوری پیشه کن «مهجور» ز خوی صبر انسان ها فرج از کردگار آید
شعر جوان ترین شاعر خمینی شهر برای بهار
1.درختی که می خواست
اولین جوجه گنجشکش را ببیند
از ریشه جویدیم...
خدا کند
آنقدر برف ببارد که نشود
بهار را تشخیص داد
2. بگذار بوی سبزه گندیده بگیریم
و
انبوه ماهی ها یکی پس از دیگری
آب را خفه کنند
برکه بودیم پر از خواب ستاره
برای هشتمین سین تان