دو پیک بهاری
زمستان مردد است ، برای رفتن پای به پا می کند ، نمی خواهد دل بکند ، اما چه کند ، سرو کله پیک های بهاری پیدا شده است ، مگر به دشت و صحرا نرفته ای و آنها را ندیده ای ، سنبل وحشی و گل بید مشک را می گویم.
دو گلی که هنوز زمستان نرفته و بهار نیامده شکوفا می شوند و از یک طرف به زمستان نهیب می زنند که برود از طرف دیگر در گوش خفتگان دشت و صحرا نجوا سر می دهند که آهای چرا به خواب رفته اید ، غفلت بس است ، صبح بهار در راه است ، بیدار شوید ، بیدار شوید ، غنچه کنید ، گل کنید و همه جا را از عطر خود آکنده سازید .
این دو پیک بهاری برای ما آدمیان غافل هم چنین پیامی دارند که سالی گذ شت و تو هنوز در خواب غفلت بسر می بری ، بیدار شو فرصت ها یکی پس از دیگری از دست می روند . نمی خواهی نو شوی ، فکرت را ، راهت را ، اهدافت را نو کنی ، سردی و تیرگی و خمودگی ، گرد و غبار را از خود دور سازی ؟
قبل از رسیدن عید در اسفند ماه اگر به دشت و صحرا گذر کنی متوجه سنبل وحشی بنفش رنگ و گل بید مشک خوشبو می شوی که براستی پیش قراولان بهار و نادی آن هستند ، چه زیبا و پر رمز و راز هستند این دو پیک بهاری .