گفتگو با محسن صرامی

ارسال در سایرعناوین

انتخاب محسن صرامي بعنوان نماينده مردم، در اين دوره يك استثناء نبود. بيش از 180 نماينده مشهور دوره فعلي مجلس در جلب نظر و كسب مجدد رأي مردم ناكام ماندند تا چهره هاي جديد و جوان و عموماً خارج از دسته بندي هاي سياسي مرسوم، بر صندلي هاي سبز بهارستان تكيه زنند. و محسن صرامي يكي از اينهاست.

محسن صرامي البته به دلايل متعددي، به خودي خود جذابيت هاي رسانه اي دارد. دوران پرماجراي رياستش بر اداره آموزش و پرورش، حضورش در صحنه انتخابات، تبليغات خاص و منحصربفردش، انتخاب محسن صرامي بعنوان نماينده مردم، در اين دوره يك استثناء نبود. بيش از 180 نماينده مشهور دوره فعلي مجلس در جلب نظر و كسب مجدد رأي مردم ناكام ماندند تا چهره هاي جديد و جوان و عموماً خارج از دسته بندي هاي سياسي مرسوم، بر صندلي هاي سبز بهارستان تكيه زنند. و محسن صرامي يكي از اينهاست.خنان و صراحت كلام اش، و انتخابش...

 

حالا سيد جواد ابطحي مي رود و صندلي اش را – اين صندلي جذاب و جنجالي و البته پرمسئوليت را – در ساختمان چشم نواز بهارستان مي سپارد به او. و ما در "فرصت" هماهنگي كرديم براي گفتگو با صرامي در آستانه آغاز كار رسمي اش. در اين گفتگو به محسن صرامي گفتم كه ما يك رسانه هستيم و رسانه اقتضائات خاص خودش را دارد. گفتم كه پس از انتخاب او به عنوان نماينده، در آخرين شماره سال قبل "فرصت" عكش بزرگ اش را زديم صفحه اول با يك گزارش اختصاصي. خيلي حرف ها زده شد اما آنها كه سري در سياست دارند فهميدند كه "فرصت" به دنبال چه بود. وقتي خبرها يكي يكي از راه مي رسيد كه تلاش هاي گسترده اي در حال انجام و رايزني هاي پشت پرده اي با حمايت برخي مسئولان شهرستان در جريان است تا اگر مي شود بخش يا تمام انتخابات ابطال، و جهت آراء تغيير كند "فرصت" به ميدان آمد تا مسئولان بدانند كه نبايد ذره اي از حق عدول كنند...

اما امروز...

به نماينده منتخب گفتم كه اكنون ديگر نسبت "فرصت" بعنوان مطبوعه شهرستان و نماينده افكار عمومي، با نماينده شهر نسبت ديروز نيست. و به ما حق بدهيد كه زبان گوياي مردم باشيم، ضعف هايتان را به نقد بكشيم و خدماتتان را هم بگوئيم. و گفتم كه نسبتي كه "فرصت" با نماينده شهرستان در مجلس برقرار كرده و مي كند، در قبال اشخاص مختلف هيچ تفاوتي ندارد؛ اين نماينده چه سيدجواد ابطحي ياشد چه محسن صرامي. و "فرصت" همان مطالبات مردمي را از نماينده ديروز، از امروز و تا پايان دوره جديد پيگيري خواهد كرد. اميد داريم كه محسن صرامي با توان و انگيزه بالايش، بتواند گامي در جهت توسعه خميني شهر بردارد. و البته معتقدم او بايد "سياست ورزي" و "حزم و دورانديشي" را چاشني اين توان و انگيزه كند. اين گفتگوي اول است و قاعدتاً چالشي و چهره به چهره نيست اما گفتگوهاي بعدي ما حتماً اينگونه نخواهد بود.

- بسم ا... الرحمن رحیم. از اینکه یک بار  دیگر  هم به ما فرصت  دادید که با شما گفتگو کنیم تشکر  می  کنم. این  دو بار گفتگویی که با شما انجام شده  ]که این  بار دوم هست[ نشان  می دهد که شما اهمیت رسانه و جایگاهش  را به خوبی درک  می کنید و این جای شکر دارد. من سوابق شما را می دانم و در گفتگوی قبلی هم مطالبی را راجع به آن درج کردیم. شما 2 سال رییس آموزش و پرورش بودید و به مسائل اساسی شهرستان قاعدتا تسلط دارید و بعد هم که به طور جدی به کاندیداتوری فکر کردید قاعدتا در مسائل مختلف شهرستان اعم از فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تأمل كرده ايد. شما مهمترین مشکلات شهرستان ما را چه می دانيد؟

بسم ا... الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. یاد و خاطره امام راحل و شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی را گرامی می داریم و برای رهبر معظم انقلاب، نور چشم مستضعفین ایران و جهان و خار چشم منافقین داخلی و خارجی آرزوی سلامتی و طول عمر ]داریم[. از شما به خاطر اهتمامتان در دو مرحله ای که گزارشات خبری انتخابات را  درج کردید متشکرم. مسائل کلان فرهنگی، درآداب و رسوم شهرستان، در بحث جوانان و اشتغال و بیکاری و نداشتن طرح جامعی برای افق آینده شهرستان مهمترین مشکلاتی است که بررسی کردیم و به نتیجه  رسیدیم.

- ما در یکی دو سال گذشته سلسله مقالاتی در فرصت می نوشتیم با عنوان " مصائب مدیریت های شهر ما". در واقع کلید این سلسله  مقالات ما بیشتر ناظر بود به آن مسائلی که شما در آموزش و پرورش دیدید و با اینکه آن زمان بیان بعضی از حرف ها آسان نبود در مقالات و گزارش هایمان  نوشتیم که مدیریت در شهرستان ما دچار مشکلات عدیده ای است و نوع برخوردی که با شما صورت گرفت این را نشان  می  داد. به  نظر می رسد که عزل و نصب ها یک روال منطقی و درست و قاعده مندی ندارد. در چند مقاله این را توضیح دادیم كه مدیریت ها در شهرستان ما مدیریت هایي قوی نیستند. بعضی معتقدند که مدیریت های شهر ما  باید بومی باشند ولی برخي ديگر همعقيده دارند که این بومی بودن با حدیث «ان اکرمکم عندا... اتقیکم» در تضاد است و مديران می توانند بومی نباشند ولی کارآمد باشند. من الان را خبر ندارم، ولی طبق آخرین گزارشی که ما گرفتیم 9 تا اداره در شهر ما سرپرست داشته است. سرپرستهایی که بعضی از آنها دو یا سه سال است سرپرست هستند در حالی  که در عرف مدیریت می دانید که سرپرست موقت است. نماینده اگر چه قدرت اجرایی ندارد ولی تجربه دوره های قبل نشان داد نماینده می تواند در عزل و نصب ها و چیدن تیم مدیریتی شهرستان بسیار موثر باشد. شما سطح مدیریت را  در شهرستان چه طور می بینید؟

خدمتتان عرض کنم که اگر سطح مدیریت  در شهرستان خمینی شهر را  بخواهیم  بررسی بکنیم و به قضاوت عموم بگذاریم ]باید بگویم[ ای کاش رسانه ای بود که مباحث کلیدی و راهبردی  شهرستان را پشت میزهای فرمانداری که نشسته اند و تدبیر می کنند به تصویر و صوت می کشید و در اذهان عمومی پخش می کرد. مطمئنم که اگر مردم هم ببينند، می فهمند که بعضی از ابعاد تصمیم گیری در شهر ما  تصمیم گیری مبتنی بر علوم روز و دانشگاهی و تجربی و عالمانه و با دید تعصب شهری نیست. در مورد بومي بودن، اگر  خوب دقت کنیم  پیامبران از بین قوم خودشان مبعوث می شدند تا لسان و گویش و فرهنگ افراد تحت تاثیر خودشان را بهتر بفهمند و بهتر تصمیم بگیرند. خمینی شهر یک شهر رییس  زده است. یک جایی را می گویند سیل زده است؛ یک  جایی را می  گویند جنگ زده  است؛ خمینی  شهر شهر رییس زده است. از سطح فرمانداری گرفته - مرجع تصمیم گیری کلان  شهرستان- تا بعضی  از سطوح پایین تر. عذرخواهی می کنم از بعضی از روسای پرتوانی که در شهر با نجابت دارند کار می کنند، ولی تعدادشان خیلی کم  است. از 9-8 سال گذشته تعداد روسایی  که  در شهر ما  کارآمد کار کردند و منشا اثر بوده اند به اندازه انگشتان یک دست نمی شوند. خب برای یک شهر زلزله زده چه کار می کنند؟ برای  یک  شهر جنگ زده چه کار می کنند؟ اول یک کمیته بحران تشکیل می دهند. کمیته بحرانی که اصلی ترین پارامتر و عامل تشکیل دهنده  آن فکر تحول باشد. فکر تحول و بعد ایجاد نتیجه. من این کمیته بحران را قبل از ورود به انتخابات تشکیل دادم.

 

- و برنامه شما براي اصلاح اين وضعيت؟

به یاری خدا در کمیته های راهبردی با روسای ادارات شهرستان می نشینیم و عملیاتی کار مي كنيم. از دید مولای متقیان و انفاس قدسیه امام و منویات مقام عظمای ولایت بررسی می کنیم، ببینیم چه کسی در این چهارچوب هست و چه کسی نیست؟ ما هم باید برسیم به مدینه  فاضله ای که بعضی از شهرهای  اطرافمان به آن دست پیدا کرده اند. دوردست نیست، سهل الوصول است ولی همت می خواهد. در چهارچوب قرارشان می دهیم، با آنها  صحبت می  کنیم، با آنها  تعامل می کنیم. به  هیچ وجه  تهاجم نمی کنیم. هر  جا  که توانستیم  بازویشان  را برای حرکت بگیریم این کار  را  انجام خواهیم داد. به  هیچ وجه تقابل  نمی کنیم. با آنها به یک همسویی می رسیم. شاید مدیریت بیمار شهرستان ما که موروثی شده باعث شده است رییس بعد هم که می آید وارث بعضی از نابسامانی ها باشد. رییس فعلی شاید این طور که الان  نشان  می دهد نباشد. ارثی است که دریافت  کرده است. ما می خواهیم بگوییم ارثی که دریافت کرده است موجودی اش این است باید بکشیمش بالاتر. من در شعار انتخاباتی ام اصلا بحث روسا را طرح نکردم. من در سطوح فرمانداری صحبت کردم و  عذرخواهی هم می کنم از فرماندار فعلی شهرستان. ایشان موقعی که قرار شد انتخابات صورت بگیرد وارد شهرستان ما شدند. من عملکردشان را هم زیر نظر داشتم. می خواستم ایشان را برای افکار درونی و بیرونی خودم حلاجی بکنم که ببینم آیا در چهارچوب افکار عملیاتی بنده هست یا نیست؟ این را هم یک تصمیم عاجلی می دانم که باید شعار ما اجرایی شود. بنده از تمام ظرفیت های استانی و کشوری استفاده می کنم تا  مدیریت کارآمد را در شهرستان نهادینه کنم.

 

- پس شما مصر به  تغییر فرماندار هستید؟

بنده مصر به  تغییر  فرماندار هستم.

 

- و پیگیری  می کنید؟

پیگیری  هم می کنم.

 

- حالا اگر فرماندار تغییر نکرد علی رغم تلاش شما، شما چه کار می کنید؟

مگر می شود؟! در قاموس تفکرات صرامی کار نشد ندارد.

 

- مثلا وزارت کشور گفت که ما فرماندار نمی توانیم عوض کنیم؟

با تعاملی که وزارت کشور می کنیم این کار را حل می کنیم.

 

- آنچه که شما راجع به مدیریت ها در شهرستان ما گفتید یک بخشش خیلی کلی بود. این که مدیرانی انتخاب  بکنیم که متدین  باشند، انقلابی باشند، چه باشند و چه باشند! فکر می کنم مسائل  فراتر از اینها باشد. الان مدیران شهرستان ما، اصلا مدیریت در کشور ما، این شاخص های عمومی  را دارند. قاعدتا متدین هستند، انقلابی هستند، پیرو رهبری هستند، پیرو اصول و آرمانهای انقلاب هستند، ولی مشکل سر کارآمدی است.  وقتی هم که می گوییم کارآمدی نه این است که بگوییم خدای ناکرده این فرد کلاً لیاقت ندارد. ممکن است که فرد ایکس برای پست  ایکس  کارآمد  نباشد؛ به درد جای دیگری بخورد. شاید مشکل این باشد که در شهر ما پست ها آزمایشگاهی هستند. آن اتفاقاتی که در گذشته می افتاد  که نزدیک بودن و دور بودن به افراد باعث و بانی انتصابات  می شد - مثلا همان موردی که در مورد خود شما اتفاق افتاد، فی المثل حالا یک  مساله ای که شاید مساله مهمی هم نبود باعث شد که نماینده وقت اصرار کند و برای این کار انرژی بگذارد و برود این طرف و آن طرف که فلانی نباشد - من می خواهم بگویم که  شما هم اينگونه و بر اساس سلائق تان مي افتيد دنبال عزل و نصب افراد؟

 

من می گویم  وقتی که یک  مدیر کلان می خواهد  وارد شهرستان  شود ]باید دید[  کجا کار می کرده است؟ میزان مقبولیت کاری اش از  لحاظ روابط انسانی با  ارباب رجوع و روابط انسانی با نیروهای  زیردستش و نهایتا کارآمدی اش چقدر  بوده است؟ برای چه مي خواهد وارد خمینی شهر شود؟ چرا وارد شهر دیگری نمی شود؟ خمینی شهر را به  عنوان یک شهر "حالا ببنیم چی می شه" انتخاب کرده یا یک شهری که زمینه کار فراهم است؟ اینها  را بسنجیم، یعنی عقبه شخص را بسنجیم و بعد که می خواهیم وارد شهرش کنیم داشته هایش را هم از شهرمان بسنجیم. چه برنامه هایی  برای شهر  ما دارد؟ اصلا اطلاعات و اخباری از شهر دارد؟یا  اینکه فردا وارد شهر شویم و یک معارفه ای و یکی دو ماه  هم  دستشان بند گل و گلدان باشد و نهایتا بعدش هم ماه و سال و تمام! من از ورود چنین روسا و مدیرانی به شهر حتما جلوگیری می کنم. در سطح مدیر کل و وزارتخانه و با فرماندار وقت حتما تعامل خواهم  کرد.

 

- و پارامترهايتان؟

اصلی ترین میزانی که مدیر  شهر ما  باید داشته باشد این است که باید  مردم  شهر ما را  دوست داشته  باشد. مایه تاسف است که بعضی  از  مدیرانی  که وارد  شهر ما می  شوند می  گویند: ما را وارد این شهر کرده اند تا شرایط را آرام کنیم. بعضی از این مدیران عرضه آرام کردن حوزه خانوادگی خودشان را هم ندارند، آن وقت آمده اند شهر ما را آرام  کنند! شهر ما آرام است. مردم شهر ما بافرهنگ و متین و نجیبند. همین که بعضی از مدیران ناکارآمد را هم تحمل می کنند، از اوج نجابت و تحملشان است. برنامه هاي فرد هم بايد از ابعاد تخصصی اش مورد بررسی قرار گیرد. متدین بودن و اصولی بودن و اینها شرط لازم است ولی کافی نیست. می گویم چرا فلانی را وارد شهر کردید به عنوان مدیر؟ می گویند چون آدم خوبی است ما سی سال است همدیگر را می شناسیم، سی سال پیش با هم در حزب فلان بودیم، خب مبارک خودتان باشد! رفاقت سی ساله  واقعا رفاقت قابل ستایش  هست! ولی  منفعت اش براي مردم چيست؟

من معتقدم و به یقین هم می گویم که در شهر ما کارآمدترین مدیران وجود دارند، متخصص ترین وجود دارند، فکورترین وجود دارند و لزومی نمی بینیم که از بیرون بیاوریم ولی اگر مدیر كلان استان صلاح  دید که  این مدیر  وارد شهرستان ما بشود،  باید این مدیری که می  خواهد  وارد شهرستان  ما بشود سوالات ما را  هم پاسخ  بدهد.

 

- حالا  به  طور مشخص  برای  این  پست  فرمانداری که می  گویید قائل  به  تغییر  هستید به  گزینه ای فکر  می  کنید یا  صرفا  به  تغییر  گزینه موجود  فکر می کنید؟ یا  مثلا  اگر به  شما بگویند پیشنهاد بدهید،  فرد خاصی را  از  خود شهر به  ذهن دارید که پیشنهاد  بدهید؟

مردم شهرستان ما و افکارسیاسی فرهنگی و اجتماعی شهرستان به بنده کمک خواهد کرد. به خاطر اینکه نهادینه کردن فکر قدرتمند در شهرستان یک فکری است که بعد از سی سال مطرح  شده و با  قدرت و قوت  یک  تنه  ایستاده ایم از لحاظ ستادی که اجرایی شود. بنده تحت هر شرایطی این شهر  را قدرتمند می کنم.

 

- ساز و کار این کمک  مردم و نخبگان به شما چیست؟ گروه مشاوره دارید؟

بله، در مصاحبه قبل هم گفتم. گفتم بعضیها بیایند به من عملیاتی کمک کنند، بعضی ها مشاوره ای و بعضی ها هم سکوت کنند. من  ساز و کار  قدرتمند کردن  شهرستان  را با برنامه ریزی دارم و اصلی ترینش هم این است که  من بتوانم با  فرماندار  جدید در شهرستان  تعامل داشته  باشم که  ان شاء ا... این  محقق می شود. آقایانی که بزرگ ما هستند در شهرستان یک چیز را خوب بفهمند! صرامی برای  خودش هیچ چیزی نمی خواهد. همه ما قائل  هستیم که شهر ما شهر متدینین است، شهر عالمان است، شهر دانشگاهیان است، پس باید مدیری که می خواهد برای اینها  کار کند عالم باشد، دانشگاهی باشد، اهل فکر  باشد، سخنور باشد. شما به سخنرانی های  بعضی از دوستانی که انگشت اشاره من به طرفشان است دقت کنید. به کدام حرف عملیاتی در جهت مردم در سخنرانی هایشان اشاره  می شود؟ آقا اصلا مردم را به  نظاره  بگذاریم! فرصت شما سخنرانی آقایان  را  پخش کرده  است دیگر؟! مردم ده شماره قبل فرصت را تهیه کنند و صحبت های مدیران کلان شهرستان را مطالعه کنند. ببینند خروجی صحبتهایشان در مجامع چقدر عملیاتی است؟ چقدر مبتني بر برنامه است؟ چقدر چیزهایی است که بایدکار شود  و آینده  شهر  ما ببیند؟ هیچ کدامش نیست. اگر پیدا  کردید به  من هم خبر دهید.

 

- حالا بر  اساس همین شاخص هایی که گفتيد برای مدیران، به طور نسبی عملکرد چند درصد از مدیران را قابل قبول می بینید؟

 

من حرفی ندارم که بنده به شخصه تضعیف بشوم ولی این دوستان بدانند اگر در سطح کشور و وزرا پیش مدیر کل ها، پیش معاونین مدیرکل ها در سطح سیاسیون اثرگذار کشور یک جلوه ای از بنده ساخته اند این تضعیف من صرامی دیگر نیست. تضعیف شهرستان است. و آن دید منفی که ما دوست نداریم نسبت به شهرستان باشد. یک مقدار عاقلانه فکر کنند. دوران انتخابات گذشت. رقابت باید به رفاقت تبدیل شود. من پیغام دادم برای دوستان که حاضر به تعامل هستم و آیت ا... طباطبایی نژاد هم در جلسه معارفه حاج آقا رحیمی امام جمعه محترم پیشنهاد این صحبت را دادند و واگذار شد به قیامت. حالا اگر واگذار شد به قیامت حالا دیگر دست از دنیا بردارند. من معتقدم که تضعیف صرامی تضعیف شهرستان است. بگذارید تا ما قله های تفکرات کشور و تفکرات استان را نسبت به شهرستان مثبتش کنیم تا اینکه به صرامی نگاه کنند و بگویند که خدای ناکرده خرید و فروش آرا ! چقدر می شود رای خرید؟ چقدر می شود در انتخابات دست کاری کرد؟ سیستم های نظارتی و اجرایی که خیلی هايشان با بنده نبودند. چون بعضی از انگشت های اشاره من به طرفشان بود. این آبروی شهرستان یک آبروی همگانی است. بالاخره اتفاقی است که در کل کشور افتاده است. مطرح های کشور خیلی هاشان رای نیاوردند. من از بعضی از نمایندگان استان و کشور در سفر شلمچه پرسیدم که رفته بودیم میثاق با شهدا داشته باشیم و استمداد از ارواح نورانی دوستان شهیدمان آنجا پرسیدم که رقبای برتر با شما چه کار کردند گفتند تبریک گفتند. این تبریک گفتن من را در فکر فرو می برد که چرا در شهرستان ما این اتفاق نیفتاد؟ واگذار کنند به قیامت و آن جا حلش کنند اشکال ندارد! ولی دنیایی اش را دیگر دست بردارند و آماده بشوند برای چهار سال دیگر! تمام قوا را تجهیز کنند. زمان برایشان هست. آماده بشوند برای چهار سال آینده. بنده هم بخیل میدان نیستم. بنده هم باید طوری عمل کنم که چهار سال آینده به من رای بدهند ولی مثل بقیه نماینده های رای نیاورده در سطح استان حتی مطرحین قبول کنند که دیگر رای نیاوردند.

در رابطه با سینما من تا به حال دو سه تا تماس با رییس ارشاد گرفتم یک تماس با معاون فرمانداری جناب آقای عکاف· گرفتم و یک حرف زدم. گفتم که اگر این سینما را به اصفهان اجاره دادید روز هفتم که مجلس شروع شد، روز دهم که از تهران آمدم یک قفل می زنم در سینما و می گویم که ما اصلا سینما نمی خواهیم! سینمايي كه می دهند به کانون مساجد استان و اجاره اش را نمی گیرند و تازه شنیده ام که در عقد قراردادشان خرج و مخارج سینما را هم نمی دهند یعنی اگر اتفاقی افتاد خرجش را هم ندهند. یعنی در آینده سینما با خاکستان یکی خواهد شد.

آخر این قدر به اینها باج دهید که بگویید چه؟ یعنی نماز مشکلش در شهر ما حل شده است؟ خب بدهید به کانون مساجد خودمان. من اعلام کرده ام به آنها که به هیچ وجه تمدید قرارداد نکنید. من تماس هایم را گرفتم و همین الان هم اعلام می کنم که اگر تجدید قرارداد کنند اگر به تمام دادگاه ها هم بکشد در سینما را قفل می کنم· و به اصفهان نمی دهیم. بدهند به مصارف داخلی شهر برسد. ما تعصبی نداریم که به اصفهان بدهند یا خمینی شهر ، بدهند به منابع مصرفی شهرستان ما.

آقای حیدری  فرد من مطمئن  هستم  که مجموعه دوهفته نامه شما به یک چیز اعتقاد دارد و بنده هم به عنوان یک خمینی شهری که خمینی  شهر را  دوست دارم  به همین حرف قائل هستم که ما غیر از اینکه  شهرمان را قدرتمند می کنیم باید در فرصت هایی که به  دست ماست  نیروسازی هم بکنیم. یعنی ما باید در سطح کلان کشور نیروهایی را داشته  باشیم خمینی شهری. چرا ما یک فرماندار وارد شهرمان کنیم، بسازیمش و بفرستیمش در سطح کلان کشور کار  کند؟ در صورتی که هیچ عِرقی نسبت به شهر ما نداشته است. ما یک خمینی  شهری را  نصب می کنیم، فرماندار قوی تری می شود، پیشرفت می کند، قله های ترقی را طی می کند و این می شود نیروی ساپورت کننده شهرستان در کلان در آینده. کدام نیرو را در دوره های قبل  مجلس  شورای اسلامی در خمینی  شهر پرورش  دادند؟ کدام نیروی آموزشی، فرهنگی، سیاسی، نظامی را  در شهر  پرورش دادند که حالا  ادعا کنند که فلان نیرو که در فلان قسمت کشور دارد اینکار را انجام می دهد را ما پرورش داده  ایم؟ چند وقت پیش بنده با یکی  از  سرمایه  گذاران شهر دهق صحبتی داشتم. این شهر  خیلی  شهر کوچکی است اما سرمایه گذاران کلان دارد. گفتند رییس بانک فلان در فلان جای کشور مال ماست، رییس فلان اداره در کجای کشور مال ماست.  بعد بررسی کردم  دیدم  که  اینها را خودشان  پرورش داده اند و صادر کرده اند. ما  اولین چیزی که برای پیشرفت شهرمان احتیاج داریم  منابع  انسانی است. داخل شهری  و خارج شهری. الان من اگر  بخواهم  بروم داخل وزارت کشور و بخواهم  به یک نفر بگویم پيگير فلان مسئله شهرستان باشد، کدام خمینی شهری ها در فلان و بهمان وزارتخانه سراغ دارید؟

 

- نگفتید چند درصد از روسا را قابل  قبول می دانید؟ یعنی اغلبشان را  قابل قبول می دانید یا نمی دانید؟

اين قضاوت بر عهده فرماندار قوي است كه بناست با آنها كار كند و همچنين با مردم.

 

- نمایندگان مجلس  به دو دسته تقسیم می  شوند. بعضی ها مثل  آقای دکتر  کامران خیلی  معطوف به حوزه خودشان هستند و ضمن این که وظایف نمایندگی را  هم  انجام می دهند سعی می کنند امکانات و بودجه بياورند. یک بخشی هم هستند  صرفا  به  مسائل خاص نمایندگی  می  پردازند. اما عرف است که یک نماینده ضمن اینکه در مقام ایفای وظیفه نمایندگی که قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون است عمل مي كند در عین حال گوشه چشمی هم به حوزه انتخابیه خودش دارد. شما چطور عمل مي كنيد؟

ببینید جا به جاک نعبد و جا به جاک نستعین. وقتی که یک نماینده در صحن علنی برای  قانون  می نشیند، پیش  زمینه های این قانون چه طرح  باشد و چه لایحه  را در کمیسیون های بعد از ظهر فراهم کرده  است. یعنی  نماینده در زمان خودش  باید قانونگذار  باشد و در زمان خودش باید ناظر باشد. بنده در زمان تبلیغات حرفی را می زدم و هنوز هم روی آن هستم و آن اینکه بعد قانوگذاری مجلس، بعد آب و نان دار مجلس است! یعنی نماینده نشسته است پشت یک میز از تخصص و اطلاعاتش استفاده  می کند؛ پذیرایی  هم از او می کنند! هیچ خون دلی هم نمی خورد. فقط تراوشات  ذهنی و فکری اش  را به کار می گیرد تا یک قانونی را پخته کند. اما  آن چیزی که  باعث  دغدغه خاطر است، بخش نظارتی مجلس است که باید ببینیم که  این  قانون هایی  که  ما تصویب  می کنیم و در کلان کشور پخش می شود - شعاعش به شهر خودمان  هم می رسد- آیا به نحو احسن اجرایی می شود یا نمی شود؟ اینها را کی وقت داریم؟ طبق آئين نامه داخلي مجلس بيشتر وقت نماينده به نظارت مي گذرد. در مورد رسيدگي به مشكلات حوزه انتخابيه هم اصلاً این نص آیین نامه داخلی مجلس است. روزهای دوشنبه مجلس تعطیل است. به خاطر اینکه نماینده ها در تهران بروند با وزرا معاونین وزرا  و در کلان پایتخت پیگیر مسائل حوزه انتخابیه  باشند. اصلا هیچ مغایرتی ندارد.

 

- اين نظارت چه كمكي به حل مسائل مي كند؟

ما قانون های معطل مانده زیاد داریم: ]اگر[ وزارتخانه های مختلف بیایند طبق قانون حقوق شهرداری های را بپردازند، ما اصلا دغدغه ای در شهرداری برای درآمد نخواهیم داشت؛ این قانون اجرا نمی شود! ناظر باید برود دنبالش که این قانون اجرا شود. پولی که باید از درصدهای مصوب در شهرداری ها خرج شود چرا وارد نمی شود؟ خب این را کی دنبالش را گرفته است چه کسی می تواند دنبالش را بگیرد؟ کسی که وقتی وارد حوزه انتخابیه می شود، اجازه قشون کشی های سیاسی و ورود افراد سیاست زده را به دفترش ندهد؛ بدون رودربایستی بگوید فعلا جایگاه این حرف اینجا نیست. یک بار یک نفر نمی تواند بگوید من رفتم در اتاق آموزش و پرورش و حرف سیاسی زدم. الان دوهفته نامه شما را تعداد کثیری از مردم جامعه می خوانند. هر کسی که می رفت حرف سیاسی بزند می گفتم جای این حرف اینجا نیست. کار فرهنگی، پرورشی و تعلیماتی محلش اینجاست بعد اگر وقت کردیم یک زمانی می نشینیم با هم به این مباحث می پردازیم.

 

- خب بحثی که مطرح کردید خود به خود سوال بعدی را به دنبال آورد. راجع به این که شما تعلق خاطر به کدام یک از این دسته بندی های سیاسی دارید؟ جبهه متحد، پايداري، اصلاح طلب و آیا وارد فراکسیون هاي آنها خواهید شد یا اینکه به عنوان یک نماینده مستقل باقی خواهید ماند؟

جبهه اصلاح طلب ها که الان در اقلیت هستند و بحثی نیست. در خصوص اصولگرايان این انشقاقی که این دفعه در بدنه تفکرات اصولگرایی ایجاد شد به نظر بنده ناچیز برخلاف تفکرات مقام عظمای ولایت است. البته استنباط شخصی بنده این است و بهترین دلیل هم این است که بیش از دو سوم از نمایندگان مجلس نهم جدید هستند و جزو خیلی از این جبهه ها نیستند. یعنی مردمی که به ماها رای دادند از قشون کشی های سیاسی و وعده و عید های بی پایه خسته هستند. بنده در جبهه مردم در مجلس شرکت خواهم کرد.

- بی پولی یکی از مصائب شهر ماست. حدود صد میلیارد تومان - حالا کم و زیاد- بدهی دولتی به شهرداری وجود دارد که می تواند خیلی تحول ایجاد کند. حدود 50 میلیارد تومانش از بابت بدهی های دانشگاه صنعتی است. یک بخش آن بدهی معوقه ادارات است و یک بخشیش هم بدهی مسکن و شهرسازی است. لابد در جریان اختلافات مسکن و شهرسازی استان با شهرداری و مصائب منظریه هم هستید که متاسفانه در دوره 4 ساله اخیر با اینکه شهرداری هم تلاش زیادی کرده ولی نتوانسته است آن مبلغ را وصول بکند. این برای شهر ما یک مبلغ بسیار کلانی است که متاسفانه از نظر منابع مالی مشکل دارد یک بخشی هم بحث عوارض است که از لحاظ آلایندگی پالایشگاه است.

 

که منتفی شد. آن هم یک گزارشی تهیه کنید که علل و ریشه هایش را بررسی کنید. یک مرحله پرداخت کردند و دیگر منتفی شد.

 

- دلیلش چه بود؟

دلیلش عدم قدرت و پیگیری.

 

- یک وقتي ما یک گفتگو با یکی از مسؤولین شاهین شهر انجام دادیم، خیلی جالب بود! گفتیم شما این همه عوارض که در شهر خودتان دارید؛ عواید دیگر هم که دارید؛ این عوارض آلایندگی را هم که می گیرید؛ این ها را چه کار می کنید؟! گفتند گاهی این قدر بودجه زیاد می آید که مرتب جداولمان را رنگ می کنیم! گل کاری می کنیم!

ولی اینجا سال های سال پیگیری نمی شد و حالا هم که منتفی شده است. البته همین که منتفی شده شاید یک پیگیری مجدد بخواهد و آن بحث 100 میلیاردی که دانشگاه و نهادهای دیگر به شهرداری بدهکارند که در واقع به شهر و عمران و آبادانی اش بدهکارند، مشخصا برای وصول این پول کلان چه برنامه ای دارید؟

من قبول ندارم که در شهر ما پول نیست. از پول های موجود حمایت و حراست کامل انجام نمی شود.  يعني مديريت منابع مالي بايد قوي شود.

 

- يعني به بهره وری نمی رسد؟

در بخش های مختلف مدیریت مالی قوی وجود ندارد. آن هم به دلیل عدم شناخت شهر است. من بعضی مواقع می بینیم مدیر فلان اداره به خاطر این که شهرستان ما را نمی شناسد، نمی داند که پولش را در کجا خرج کند یا هزینه کند یا سند زدن در ادارات به خاطر اینکه یک پولی را بخواهند از منابع استانی و کشوری جذب کنند خیلی کار سختی است. معمولا بعضی از روسا و بعضی از مسؤولین حسابداری شان زیر بار چنین کاری نمی روند و این به خاطر خستگی بدنه ادارات است پس ما می گوییم که مدیریت منابع مالی وجود ندارد. یعنی پول موجود را نمی دانند کجا و چه جوری باید خرج کنند. قبول دارم! در بحث آلایندگی و مسائل مختلف شهرداری به یک نتیجه رسیدیم. ما باید دنبال منابع درآمدزا برای شهرداری باشیم. اعلام آمادگی کردم به شهردار محترم و شوراهای مختلف سطح شهرستان که من پول آسفالت و جدول جور نمی کنم، بیایید پروسه های درآمد زایی را به من بدهید، من با توجه به مبلغی که شما به نتیجه رسیدید از سطوح مختلف وزارتخانه ها و ملی و استانی شروع می کنم به جذب کردن بودجه به کمک خودتان تا نهایتا درآمد پایدار برای شهرداری ایجاد کنیم. اینکه ما آویزان پالایشگاه بشویم، بشود یا نشود؛ یا در فکر این باشیم که عوارض محمود آباد را بکشیم به اینجا، بشود یا نشود ]درست نیست[. خواب و خیالهایی که شاید برای آینده و برای حال نیست. باید اصل کار را درست کنیم.

 

- این عوارضی که گفتم بدهکاری نهادهای دولتی است که روی هم تلنبار می شود.

دنبالش را خواهیم گرفت. ببینید! این طلبکاری که دیگر به اثبات مراجع حقوقی هم رسیده است  قابل وصول است منتها با پیگیری مداوم. ما انشاءا... با تیم قوی و متعصبی که در کلان شهرستان خواهیم داشت ورود می کنیم برای دریافت طلبکاری ها. چون اینها به اثبات رسیده است. می دانید شهرستان باید یک بلند گویی داشته باشد که بتواند با مقامات کشوری ارتباط برقرار کند و این مطالبات را آن جا عرضه بکند و پیگیری بکند. در خود شهرستان پیگیری اش به نتیجه نمی رسد. من دنبال یک حرف دیگر هم می گردم ببینم که این پولهای منظریه از سال 70-69 به این طرف چه شده است. چون سال 73 که خودم ساکن منظریه شدم مبلغ خیلی سنگینی بابت محوطه سازی از من گرفتند. من اگر دنبال این مبلغ هم که خودم داده ام بگردم کافی است!

 

- آقاي ابطحي زحمات زيادي براي بیمارستان منظریه كشيد اما هنوز به بهره برداري نرسيده. امیدوار باشیم که از این حالت در بیاید؟

بیمارستان منظریه را از بخش شعارگونه خارج می کنیم. روی آن مانور نمی دهم ولی عملیاتی اش می کنیم.

 

- جاده کمربندی هم ظاهراً دوباره به وقفه خورده است؟

نه دارند انجام می دهند. من دیروز آنجا بوده ام. پیمانکارش دارد پل می زند.

- شما قاعدتا یک دفتری در شهرستان خواهید داشت.

ببینید دو نوع می شود برخورد کرد. به هر حال چون ساز و کار  ارتباط مردم با مسؤولین تعریف نشده است. در بوروکراسی پیچیده اداری امروز قابل تعریف هم نیست. ما وقتی در رفتار امام یا مقام معظم رهبری نگاه می کنیم می بینیم -که حالا در همین دولت وقتی بحث سفرهای استانی بود- خیلی تاکید داشتند که با مردم دیدار داشته باشید. خود رهبری با این که مشغله شان زیاد است ولی سفر می روند و با مردم مرتبط می شوند. تلاش می کنند کانال هایی ایجاد شود. این ارتباط مستقیم حداقلش این است که مردم مشکلشان را به یک مسؤول می گویند و این عقده نمی شود در گلویشان. علت این که ما نامه ها و تلفن های مردمی را بدون سانسور چاپ می کنیم همین است. بعضا دوستان می گویند فایده اش چیست این همه تلفن چاپ می کنيد؟ می گوییم همین که زنگ می زنند و در دلشان نمی ماند و نسبت به نظام بدبین نمی شوند خودش موضوعیت دارد. حالا از این منظر شما قاعدتا در آِینده دفتری خواهید داشت. مسلم است که مردم شروع می کنند درخواست بیاورند. یک نفر مشکل بیمه دارد یک نفر بچه اش بیکار است. گاهی اگر بنشینیم با تک تک این مردم حرف بزنیم می بینید که مشکلات عمیقی دارند و ممکن است که از دستتان اصلا خارج باشد. ولی می شود دو گونه با مردم صبحت کرد. یکی اینکه گوش بدهیم و بگوییم از دست من خارج است بفرمایید بيرون! یکی اینکه در قبال درخواست های جزیی و ریز و درشت تک تک مردمی که به دفتر شما می آیند نامه نگاري كنيد. شما موضعتان در قبال این درخواست ها چیست؟ چون مثلا با بعضی از مردم که صحبت می کنیم می گویند: خب حالا ما یک رای دادیم ببینیم که یک کار برای بچه ما جور می کند یا نه! یعنی مردم این جور درخواست ها را هم دارند و با هزار امید می آیند دفتر شما که آقای صرامی بچه من 6 ماه است که حقوق نگرفته است.

ببینید اینکه شش ماه است حقوق نگرفته است با اشتغال فرق می کند. زمینه های اشتغال و کاریابی در کل کشور یک مشکل ملی است. مخصوص شهر ما نیست. هر آنچه که دارد در شهر ما اتفاق می افتد به خاطر بعضی از پس لرزه های هدفمند کردن یارانه ها ]است[ بعضی از کارخانه ها و کارگاه های تولیدی دارد بسته می شود و کارگرانش بیکار می شود. یعنی موجودین هم دارند به جمع بیکاران می پیوندند. این را ما باید پیگیری کنیم. من این را عرض بکنم خدمت مردم فهیم شهرستان - از این به بعد کلمه «فهیم» حتما در نوشتار و گفتار ما هست چون فهمیدند به چه کسی و تفکری رای بدهند-  مردم فهیم شهرستان خمینی شهر اطلاعاتشان قوی است؛ خوب می دانند که اشتغال پیگیری اش با نماینده است. ولی کاریابی دست نماینده نیست. خواهش می کنم از مردم به خاطر این که بتوانیم فکر های بلند را در شهرستان نهادینه کنیم بتوانیم در ادارات، اداره کل ها، وزارتخانه ها و برای امور کلان شهرستان حضور مستمر داشته باشیم، این درخواست ها را از بنده نداشته باشند.

 

- حالا اگر داشتند شما واکنشتان چیست؟ اشتغالی که من گفتم مثال بود فرض کنید بچه اش سرباز است و یک نامه هم به شما می دهد. شما می خواهید چه کار کنید؟

من اگر هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهم. تلفنی، نامه ای، ضابطه ای هر طوری ولی نهایتش این است که من از مردم خواهشم این است که در وقت محدودی که ما در شهرستان می آییم اجازه بدهند ما وقتمان را صرف کارهای کلان شهرستان بکنیم. من باید در ادارات بروم و نظارت بکنم در بخش بخش قانون هایی که در بدنه ادارات است و آن هم به نفع مردم تمام خواهد شد

 

- در شورای اداری شهرستان در جلسات اخیر انتقاداتی مطرح شد. ما هم گاهی انتقاداتی مطرح می کنیم. بسیاری از جلسات به حرف می گذرد. ما یکی از شماره های فرصت تیتری زدیم با این عنوان که "حرف" های مسؤولان در جلسه شورای اداری شهرستان. یک جلسه دو ساعته بود که خبرنگار ما گفت همه اش حرف بود. بعد من حرف را در گیومه گذاشتم و به این صورت نوشتم: "حرف" های مسؤولان. من خودم در سالهاي گذشته گاهی جلسات شورای اداری استان را به عنوان خبرنگار شرکت می کردم می دیدم که از اول تا آخر حرف است. در یکی از جلسات شورای اداری استان یکی از فرمانداران خمینی شهر کنار من نشسته بود. جلسه که شروع شد سرش را روی صندلی گذاشت و خوابش برد و بعد از اینکه جلسه تمام شد یک مرتبه با صلوات جمع پرید بالا. گفت: تمام شد؟ گفتم: بله حاج آقا برویم! شما برای جلسات شورای اداری شهرستان چه پیشنهادی دارید؟ چون در شورای اداری همه عناصر مهم شهر می نشینند و مسائل و مشکلات اصلی شهر مطرح می شود و راهکار باید داده شود چگونه می شود که این موضوع کارآمد شود؟

شما اگر به دغدغه های من در طول تبلیغات دقت کنید، یک جمله ای را با تندی طرح می کردم که بنده بساط سخنرانی را در فرمانداری جمع خواهم کرد. بساط سخنرانی را جمع می کنم که کی از کی تعریف کند. در دوهفته نامه فرصت دیدم که خوشبختانه بعد از چهار سال یکی از  مسؤولین شهرستان انتقادی کرده است به نحوه اداره کردن جلسات اداری. ولی ما می گوییم نوشدارو پس از مرگ سهراب! باید این حرف 4 سال گذشته زده می شد. در جلسات اداری که فقط تعریف و تمجید باشد که چه کسی، چه کسی را می شناسد، او آیا مرا می شناسد یا نه؟ این ها مشکل مردم را حل نمی کند. مطمئن باشید در جلساتی می نشینم که اصل و کلام آن جلسه عملیاتی باشد. به خاطر اینکه ما اصل کارمان خدمات است. کسی که کار خدماتی می کند باید عرق از صورتش بریزد باید بدنش برای کار بلرزد  باید استرس کار داشته باشد و نهایتا تا کار را انجام ندهد آرام نگیرد. کدام یک از علامت ها را در مسؤولین شهر شما می بینید؟ استرس دارند؟ عرق می ریزند؟ یک حالت افسردگی به خاطر عدم وصول به بعضی از نتایج دیده می شود؟ نخیر! هیچ کدام از این علائم دیده نمی شود. باید مدیر شهرستان در خدمات رسانی به مردم مثل یک بیماری باشد که تب و لرز دارد یعنی نه می تواند بخوابد، نه می تواند دراز بکشد، باید تب و تاب داشته باشد و بگوید ان شاء ا... صبح که می دمد خوب هستیم. همه خوبیم، همه با آرامش هستیم ، همه با آسایش هستیم. ولی ما می بینیم که در شهر ما هیچ کسی در تب و تاب نیست.

 

- شما ببينيد براي توديع امام جمعه قبل و معارفه امام جمعه جديد 3 تا جلسه تودیع و معارفه برگزار شد. ما می خواستيم یک یادداشتی هم در این رابطه بنویسیم که مگر مسؤولان شهر ما بیکار هستند که مثلا یک جلسه مفصل در مسجد آیت ا... جبل عاملی بعد یک جلسه مفصل در شورای اداری دوباره یک جلسه مفصل ...

ای کاش جلسه تودیع و معارفه امام جمعه بود باز هم ما قانع هستیم. جلسه تعریف و تمجید فرماندار از نماینده و نماینده از فرماندار بود. شما اگر به بطن صحبت های مسجد آیت ا... جبل عاملی نگاه کنید. بنده آن جا حضور داشتم. جلسه فرمانداری هم رییس شورای اداری صلاح ندیده بود و مرا دعوت نکرده بودند. در صورتی که هر چه در این جلسات بنده را دعوت کنند عظمت خودشان است وگر نه من از متن جلسات اداری آن قدرها هم بی خبر هم نیستم. جلسه تودیع و معارفه امام جمعه باشد و ده تا هم باشد! چون وابسته به نهاد رهبری است ما دوست داریم. ولی به متن سخنرانی ها گوش بدهید. تعریف و تمجید است. این حرف ها دیگر دوره اش گذشته است.

- راجع به وضعیت عمرانی شهرستان یک بحث اين است که وضعیت شهر همین طور بماند و حالا یک بودجه ای هم پیدا می کنیم. ما در این شهر حرکت می کنیم می بینیم که مثلا منظریه کوچه های درستی ندارد شهر ما یک خیابان عریض درست و حسابی ندارد، یک پل زیرگذر و روگذر ندارد، در آن هسته مرکزی شهر آن مسائل ترافیکی، یک پارکینگ درست و حسابی طبقاتی ندارد، یک فرهنگسرا ندارد. شاید 7-6 سال است که در جوادیه امیرکبیر یک زمینی را گرفته اند، یک تابلو زده اند «فرهنگسرای بزرگ امیرکبیر» هنوز زباله دانی بزرگ امیرکبیر است. یک سینما ما داریم که اراده و اختیارش دست اداره کل اصفهان است آن تعیین می کند.

اخیرا در زمینه فرهنگسرا شهرداری اقدام خیلی جالبی انجام داده است. یک کیوسک بازیافت گذاشته است آنجا. فرهنگسرا نتوانسته اند درست کنند بازیافتش کرده اند!

 

- ما اگر همین مسیر لاک پشتی را حرکت بکنیم تفاوتمان نسبت به نجف آباد و شاهین شهر و شهرهای اطراف كه خیلی زیاد است همين طور خواهد ماند. با بعضی از اینها شاید صد سال اختلاف توسعه ای داریم. تردیدی هم نداریم که اگر شهر ما توسعه عمرانی فرهنگی و مکانی پیدا نکند نمی توانیم خیلی حرفی برای گفتن داشته باشیم. قاعدتا فکر می کنم از شما انتظار، بیش از نمایندگان دیگر است؛ چون شما از توده مردم برخاستید و جایگاه سیاسی این لیستی و آن لیستی نداشته اید. چه کار باید کرد آقای صرامی، آیا شما می توانید این نوید را بدهید که یک برنامه ای خواهیم داشت - مثل اصفهان 95- مثلا خمینی شهر 95 و ما یک گام بلند برخواهیم داشت برای توسعه. این هم قاعدتا یک مدیریت قوی و جذب اعتبارات و معطوف کردن توجه مقامات کشور و استان به شهرستان می خواهد.

بحث الحاق در زمان انتخابات داغ شده بود. ده روزی بود که همه می خواستیم هم شغل ایجاد کنیم و هم خمینی شهر را الحاق کنیم و هم می خواستیم شهرک های صنعتی را راه بیندازیم و تمام مشکلات شهر را طی شش هفت روز تصمیم گرفته بودیم که حل کنیم. من در بحث الحاق یک طرح موضوع کردم. گفتم ما اول باید به تهران الحاق شویم که همه خندیدند! که آنها از لحاظ جغرافیایی این را نگاه می کردند. گفتم ارتباطات دیپلماتیک ما با تهران قطع است. یعنی آن نگاهی که باید پایتخت نسبت به شهر ما داشته باشد ندارد و اخیرا هم که با یکی دو تا از معاونین وزرا و یکی از وزرا ملاقاتی داشتم و تلفنی هم با ریاست کنونی مجلس صحبت کردم و با برخی از بزرگان اثرگذار مجلس، پی بردم نگاهی که باید نسبت به شهر ما داشته باشند را ندارند. یقین پیدا کردم که باید اول به تهران ملحق شویم. بعد بیاییم از لحاظ روحی و روانی به اصفهان ملحق شویم. یعنی به اصفهان بفهمانیم که اگر ما به شما الحاق شدیم، پاره تن تنی خواهیم بود. ناتنی نیستیم.

زمان می برد این کار. اولین چیزی که ما در الحاق روانی می توانیم داشته باشیم این است که به سبد بودجه های استان آویزان شویم. آویزان شدن به سبد بودجه های استانی فقط با محبت و رایزنی و احترام است. مگر می شود به این راحتی قبول کرد که زمان تصدی بنده در آموزش و پرورش یک چیزی حدود 7 میلیارد تومان بودجه از سبد استانی وارد خمینی شهر کرده ایم؟ در یک آموزش و پرورش. الان که دیگر نمی خواهم تبلیغات کنم! پس معتقدم پس از الحاق روحی روانی به استان شروع کنیم یک سری از بودجه های استانی را بکشیم به طرف شهرستان و بعد زمینه های الحاق دیگر هم فراهم می شود. مثلا الحاق جغرافیایی.

 

- یک وقتی رییس جمهور يكي از دولت هاي سالهاي اخير در يك سخنراني - بعد از دو سه سال مسئوليت – گفت نمی شود و نمی گذارند و ... يك روزنامه سرمقاله نوشت كه: آقاي رئيس جمهور! زنگ انشاء تمام شد زنگ حساب است!

من اگر یک روزی به این  نتیجه رسیدم که نمی گذارند، از حضور مردم خداحافظی مي کنم.

 

- من سوالم چیز دیگری بود. قاعدتا ما به عنوان یک رسانه بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری یک نقش مطالبه گری داریم. من یک وقت در رابطه با نقش رسانه ها سرچ می کردم که بارها و بارها و مخصوصا در سال پاسخگویی می گفتند که مسؤولان کشور هر کسی که هر مسؤولیتی دارد چه انتخابی و چه انتصابی باید پاسخگوی عملکردش باشد مردم باید مطالبه کنند و یکی از نهادهای واسطه ای که می تواند این مطالبه گری را صورت بدهد رسانه است. در شهر ما از دفتر نمایندگی صدا و سیما نمی توان خیلی انتظار داشت. چون خبرهایی که روی آنتن می برد خبرهای روتین و تجملاتی است. البته مطالبه گری یک رسانه با طلبکاری خیلی فرق می کند. وقتی که ما فرصت را شروع کردیم خودم به بعضی از دوستان می گفتم که ما خیلی دوام بیاوریم یک سال است! می گفتند: چرا؟ می گفتم: شهر ما سیاست زده به توان 1000 است! اینجا شما هر حرکتی انجام بدهید با عینک سیاسی نگاه می کنند و همین هم بود. تا نقد نكني مشكلي نيست ولی به محض اینکه یک نقدی مطرح شود فشارها آغاز مي شود. البته ما هم به عنوان یک رسانه ادعا نمی کنیم که تمام آنچه را که باید به عنوان یک رسانه داشته باشیم داریم. من فکر می کنم فرصت 5 درصد آن چیزی هم که باید به عنوان یک رسانه برای خمینی شهر باشد نشده است. هر کدام از ما یک سلیقه ایم دیگر. هزار اشکال داریم. هم کمبود منابع مالی هست هم کمبود امکانات هست هم فضایی که در شهر اجازه نمی دهند. ما در دو سه سال گذشته خیلی اذیت شدیم بابت بعضی از مسائل و انتقاداتی که گاه به یک مسؤول وارد می کردیم.

شما مگر جگر شیر ندارید در سفر عشق؟!

 

- ما اگر می خواستیم برویم که خیلی زودتر از اینها می رفتیم! در یکی دو جلسه از این جلسات رسمی نماينده به خبرنگار ما گفته بودند که بیرون برود و من هم یک مقاله نوشتم که آقاي نماينده مملكت قانون دارد و هیچ مقام مسؤولی حق ندارد خبرنگار را از جلسه علنی بیرون کند و اگر ادامه پیدا کرد ما شکایت می کنیم. دوباره اخیرا فرماندار محترم براي چندمين بار از كار خبرنگار فرصت به نحوي ممانعت كرده و حتي يك بار هم گفتند دستور می دهم بازداشتت کنند! ما البته بزودي يادداشتي در اين باره خواهيم نوشت كه مگر فرماندار مقام قضایی است كه از صدور دستور بازداشت سخن مي گويد؟! متاسفانه این نگاه هست که اجازه نقد نمی دهند. ما نقد می کنیم، ولی هزینه اش چیست؟ شما مي گوئيد ای کاش یک رسانه ای بود می رفت و در فرمانداری می نشست و خبرها را منعکس می کرد تا سطح مدیریت دستش بیاید. ما رسمی ترین و واضح ترین اطلاعات را از همین فرمانداری خیلی سخت می توانیم به دست آوریم و از نهادهای دیگر..

مثلا ما می گوییم جدول مصوبات اجرا شده سفر ریاست جمهوری شهرهای دیگر را از روی اینترنت پیدا می کنیم شما خمینی شهر را به ما بدهید ما یک جدول مقایسه ای بزنیم این به نفع شما هم هست. ما چاپ می کنیم که به خمینی شهر 30 درصدش را بودجه داده اند به فلان شهر 80 درصد می گویند آقا نمی شود و نمی دهیم!

آقاي صرامي! براي شما زنگ انشاء تمام شد. يعني از 7 خرداد مي شويد نماينده مردم و مسلماً بايد پاسخگوي عملكردتان باشيد. من می خواهم خیلی صریح و روشن به ما بگویید که ظرفیت نقدپذیری شما تا کجاست؟ چقدر می توانیم عملکرد شما را و نه شخصیت شما را نقد کنیم؟ مثلا ما نقد می کردیم چرا نماینده شهرستان فلان مطالبه را پیگیری نمی کند؟ یا چرا نماینده در فلان جلسه که اختلاف بین مسکن و شهرسازی و شهرداری خمینی شهر بوده است طرف مسکن را گرفته است؟ ما چقدر می توانیم این فضا را باز ببینیم؟ البته ما نقدمان را انجام مي دهيم ولي مي خواهم بدانم شما تا چه حد نقدپذير هستيد؟

شما وظیفه اخلاقی و رسانه ای خودتان را انجام دهید دنبال نظر ماها نباشید. البته خیلی منصفانه نقد کنید و کار را به حاشیه نکشید. بالاخره ظرفیت کسانی که در مرکزیت دارند فکر می کنند و اجرا می کنند و دنبال کار هستند، یک ظرفیت محدودی است کشش ها می آید پایین و آن کشش ها انرژی حرکت های رو به جلو را کم می کند من پیشنهاد می کنم به عنوان یک رسانه پرقدرت شهرستانی از همه مسؤولین و از بنده ناچیز هر موقع که نقدی دارید بیایید تا یک جلسه نقد بگذارید مثل نقد فیلم که در تلویزیون انجام می دهند. کارگردانش هست، بازیگرش هست و یک نفر دارد نقدش می کند. و در انظار هم باشد. مثلا شما 50 نفر از نخبگان را جمع کنید در جلسه اي و فرماندار و نماينده و ... را به نقد بکشید چه اشکالی دارد؟ متولی این کار هم شما هستید.

- اگر حضور پیدا کنند!

اگر حضور پیدا نکردند رسانه ای اش بکنید! همه در روزنامه های ملی بنویسید و هم دفتر رهبري و هر جایی که دستتان می رسد. از خود من هم شروع کنید. 5 تا جلسه اش را اول با من بگذارید بنده می آیم. نخبگان را جمع کنید بنده می نشینم آنجا یک تنه سوال کنید عرقم را در بیاورید! یا می توانم یا نمی توانم، وقتی که توانستم دارم پایه های انتخابات چهار سال آینده را مستحکم می کنم. حداقل خروجی این جلسه بدون غرض این است که نخبگان یک حرف هایی می زنند که نماینده شاید نداند. به تندی هم بزنند. بعد خروجی اش این است که خواص از کمبود ها و نواقص باخبر شدند نماینده هم یک جواب داد یا اینکه ماند و تسلیم شد. افتاد به ورطه معذرت خواهی و جبران. ولی اینکه شما مسؤول را رها می کنید و سه ماه یک بار یک تیری می زنید به قلب کاری اش. قلب کاری اش را خون آلود می کنید نهایتا ایجاد ضعف می کند. شما بعد از اینکه جلسه نقد و بررسی گذاشتید گزارش را می توانید رسانه ای کنید. می توانید طمانینه کنید و بگویید که دو جلسه یک بار حاصلش را بیرون می دهیم. انشاءا... بیایید این کار را در شهر نهادینه کنیم و بنده هم حمایت می کنم. دنبال این که یک دوهفته نامه یا یک روزنامه موازی با شما هم درست کنم نیستم.

 

- اگر این کار را بکنید خیلی خوب است.  این تنوع رسانه ای اگر ایجاد شود برای ما مثبت است.

نه برای خودم دنبال اين کار هستم و نه یاران ستادی ام!

 

- در رابطه با سینما صحبت می کنید؟

در رابطه با سینما من تا به حال دو سه تا تماس با رییس ارشاد گرفتم یک تماس با معاون فرمانداری جناب آقای عکاف  گرفتم و یک حرف زدم. گفتم که اگر این سینما را به اصفهان اجاره دادید روز هفتم که مجلس شروع شد، روز دهم که از تهران آمدم یک قفل می زنم در سینما و می گویم که ما اصلا سینما نمی خواهیم! سینمايي كه می دهند به کانون مساجد استان و اجاره اش را نمی گیرند و تازه شنیده ام که در عقد قراردادشان خرج و مخارج سینما را هم نمی دهند یعنی اگر اتفاقی افتاد خرجش را هم ندهند. یعنی در آینده سینما با خاکستان یکی خواهد شد. آخر این قدر به اینها باج دهید که بگویید چه؟ یعنی نماز مشکلش در شهر ما حل شده است؟ خب بدهید به کانون مساجد خودمان. من اعلام کرده ام به آنها که به هیچ وجه تمدید قرارداد نکنید. من تماس هایم را گرفتم و همین الان هم اعلام می کنم که اگر تجدید قرارداد کنند اگر به تمام دادگاه ها هم بکشد در سینما را قفل می کنم  و به اصفهان نمی دهیم. بدهند به مصارف داخلی شهر برسد. ما تعصبی نداریم که به اصفهان بدهند یا خمینی شهر ، بدهند به منابع مصرفی شهرستان ما.

 

- گویا دیداری با وزیر آموزش و پرورش داشته اید. اولین دیدار شما با یک وزیر دولت بوده است.

دیدارهای من از سطوح عالی پایتخت شروع شده است و حالا دیدار وزیر آموزش و پرورشش پیش شما فرصتی ها لو رفته است! بله با ایشان نشست داشته ام و صحبت داشته ام  و با ایشان و آقای حیدری (معاون وزیر آموزش و پرورش) یک سری از مسائل شهرستان را مرور کردم با آیت ا... طباطبایی نژاد ملاقات داشتم.

 

- این دیدارتان با وزیر ناظر به مسائل فرهنگیان خمینی شهر بود؟

کلا مسائل کلان شهرستان و کلان کشور بعضی از مسائل فرهنگیان را مطرح کردیم

 

- به طور ویژه؟

بله به طور ویژه و با رییس مجلس هم تماس تلفنی داشتم. با استانداری و معاونین شان ملاقات خصوصی حضوری داشتم. با اکثر ادارات شهرستان نشست خصوصی داشتم. با اکثر ان جی او ها جوامع مردمی و مسجدی هم تا این لحظه نشست عملیاتی داشتم. دارم اطلاعات خودم را در رابطه با شهرستان قوی می کنم تا بتوانم فرصت سازی کنم.

- هزینه تبلیغاتتان چقدر شد؟

شما یک اشتباه چاپی داشته اید در چاپ های قبلی تان و من هم ندادم که اصلاحش کنید. گفتیم که یک خرج معمولی که همه انجام می دهند

 

- همه چقدر خرج می کنند؟!

یک چیزی را به علاوه و منها بکنید در سطح شهرستان ما یک خرج معمولی را انجام داده ایم.

 

- یعنی از دیگران کمتر؟

هم سطح دیگران. حالا یک خرده کمتر و بیشتر. این یک بحثی نیست که اینجا مطرح شود ولی یک مبلغ معقولی بوده است. در اين آخر كلام، من یک عذرخواهی هم بکنم از مردم. یک گله از من دارند که چرا از اول تا حالا تلفن هایم را جواب نمی دهم. من یک آدم کثیر الجلسه هستم . یعنی برنامه ریزی می کنم از صبح تا پاسی از شب که در جلسات شرکت کنم. در جلسات ادب شخصی حکم می کند که تلفن شخصی ام را جواب ندهم. انشاء ا... یک تلفن همراه و یک تلفن ثابت اعلام می کنیم . ریزترین کارهایی که تلفن کنند را مسؤولین دفتر یادداشت می کنند و به بنده ارجاع می دهند. این است که از همین حالا عذرخواهی می کنم که بعضی از تلفن های شخصی را نمی توانم جواب دهم.

بحثی هم دارم در رابطه با بعضی از دوستان که هنوز دست از بعضی از مسائل حاشیه ای انتخابات بر نداشته اند. ببینید من حرفی ندارم که بنده به شخصه تضعیف بشوم ولی این دوستان بدانند اگر در سطح کشور و وزرا پیش مدیر کل ها، پیش معاونین مدیرکل ها در سطح سیاسیون اثرگذار کشور یک جلوه ای از بنده ساخته اند این تضعیف من صرامی دیگر نیست. تضعیف شهرستان است. و آن دید منفی که ما دوست نداریم نسبت به شهرستان باشد. یک مقدار عاقلانه فکر کنند. دوران انتخابات گذشت. رقابت باید به رفاقت تبدیل شود. من پیغام دادم برای دوستان که حاضر به تعامل هستم و آیت ا... طباطبایی نژاد هم در جلسه معارفه حاج آقا رحیمی امام جمعه محترم پیشنهاد این صحبت را دادند و واگذار شد به قیامت. حالا اگر واگذار شد به قیامت حالا دیگر دست از دنیا بردارند. من معتقدم که تضعیف صرامی تضعیف شهرستان است. بگذارید تا ما قله های تفکرات کشور و تفکرات استان را نسبت به شهرستان مثبتش کنیم تا اینکه به صرامی نگاه کنند و بگویند که خدای ناکرده خرید و فروش آرا ! چقدر می شود رای خرید؟ چقدر می شود در انتخابات دست کاری کرد؟ سیستم های نظارتی و اجرایی که خیلی هايشان با بنده نبودند. چون بعضی از انگشت های اشاره من به طرفشان بود. این آبروی شهرستان یک آبروی همگانی است. بالاخره اتفاقی است که در کل کشور افتاده است. مطرح های کشور خیلی هاشان رای نیاوردند. من از بعضی از نمایندگان استان و کشور در سفر شلمچه پرسیدم که رفته بودیم میثاق با شهدا داشته باشیم و استمداد از ارواح نورانی دوستان شهیدمان آنجا پرسیدم که رقبای برتر با شما چه کار کردند گفتند تبریک گفتند. این تبریک گفتن من را در فکر فرو می برد که چرا در شهرستان ما این اتفاق نیفتاد؟ واگذار کنند به قیامت و آن جا حلش کنند اشکال ندارد! ولی دنیایی اش را دیگر دست بردارند و آماده بشوند برای چهار سال دیگر! تمام قوا را تجهیز کنند. زمان برایشان هست. آماده بشوند برای چهار سال آینده. بنده هم بخیل میدان نیستم. بنده هم باید طوری عمل کنم که چهار سال آینده به من رای بدهند ولی مثل بقیه نماینده های رای نیاورده در سطح استان حتی مطرحین قبول کنند که دیگر رای نیاوردند.

 

- ما ان شاء ا... می توانیم 6 ماه دیگر با شما یک قرار مصاحبه بگذاریم راجع به آن زمانی که از نمایندگی شما گذشته است؟ مثلا آخر سال؟

هر طور که صلاح بدانید من در خدمت شما هستم.